چرا باید سرنوشت ما در چنگال جنگ، کشتار، ویرانی و فقر باشد؟ ما میتوانستیم طوری دیگر باشیم، اگر ذهن مان را تغییر میدادیم. خان عبدالغفار خان کوشید ذهن و رفتار قبایل پشتون را در ایالت سرحد که در شجاعت و انتقامگیری شهرهاند، تغییر دهد و جنبش خدایی خدمتگار را به وجود آورد.
داکتر امین احمدی
به آنها آموخت که میتوانند بدون خشونت و با تحمل رنج علیه هرگونه بیداد مقابله کنند و از هیچ انسانی نفرت نداشته باشند. با این پالیسی با حکومت نو تشکیل پاکستان تعامل کرد. لکن این اندیشه به یک مکتب سیاسی و فکری ریشه دار تبدیل نشد، چون پیروان او عمدتا بر اساس وفاداری به شخص او خشونت پرهیز شده بودند اما ذهن و نظام فکری شان تغییر نکرده بود لذا خان همیشه میگفته است، این عدم خشونتی که شما دارید کافی نیست.
شاید توجه به نکات زیر محتوای این سخن را روشنتر کند:
۱. پاکستان در سیاست خارجی خود در قبال هند و افغانستان به جای اتکا به روش و منش عبدالغفار خان که بر آموزش عمومی، سازندگی، توانمند سازی زنان و عدم خشونت متکی بود، به ترویج فرهنگ خشونت، رادیکالیسم در میان قبایل پشتون همت گماشت و یا حد اقل در توسعه و انکشاف این مناطق و ادغام آنها در چارچوب نظم فدرال کوشش نکرد، تا از شجاعت آنان علیه هندوستان در مسئله کشمیر و افغانستان استفاده کند، لذا سیاست دفاعی پاکستان بر تقویت رادیکالیزم استوار گردید ، اما غافل از اینکه خشونت و رادیکالیزم ابزار مناسب برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی نیست و حوادث نیم قرن اخیر نشان داده است، دیر و یا زود دامنگیر خود این سیاستسازان میشود.
۲. تا زمانی که ما در افغانستان، به سیاستهای سنتی حاکمان پیشین ، خاتمه نبخشیم و فارغ از هرگونه نفرت و ترس، به برابری همه اقوام و پیروان مذاهب باور مند نشویم، نمیتوانیم متحد شویم و تا متحد نشویم، دولت کارا و مشروع که از حیثیت و امنیت مردم خود دفاع کند، تشکیل داده نمیتوانیم. یک دولت مشروع و کارا در افغانستان میتواند بدون اعمال خشونت، افغانستان را برای مردم خویش امن نگهدارد.