نقد فیلم Sunset Boulevard (سانست بلوار 1950)

فیلم Sunset Boulevard «سانست بلوار» ساخته‌ی بیلی‌ وایلدر فیلمی کنایی است درباره‌ی بی‌رحمی سینما. درباره‌ی نور سینما که به اختیار خودش هر زمان بر هر کس که بخواهد می‌تابد. با زومجی و نقد فیلم همراه باشید.

کابل۲۴: «ساختمان مثل یک فیل عظیم سفید بود. از آن نوع خانه‌هایی که ستاره‌های سینمای دهه بیست می‌ساختند. خانه‌ای که مورد بی‌توجهی قرار بگیرد منظره‌ی غم‌انگیزی پیدا می‌کند.

این یکی که دست همه را از پشت بسته بود. شبیه پیرزن فیلم Great Expectations «آرزوهای بزرگ» بود.

همان خانم هاویشام ژولیده با لباس عروس پاره و پوره که سرخوردگی‌هایش را سر دنیا خالی می‌کرد.»

این صدای ذهن جوزف گیلیس، راوی مرده‌ی فیلم سانست ‌بلوار است که در مواجهه با خانه‌ی متروکه‌ی نورما دزموند، ستاره‌ی فراموش‌شده‌ی سینما در دوران صامت، شروع به توصیف می‌کند.

شبیه به توصیف‌های رمان‌های قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم. همان‌هایی که جو در طبقه‌ای رفیع‌تر نسبت به سینما قرارشان می‌دهد و گاهی از زبانش می‌پرد و به آن‌ها اشاره می‌کند.

داستایفسکی، جویس و … ولی این توصیف ادبیاتی با این حجم از جزییات وسط یک فیلم هالیوودی چکار می‌کند؟‌ آن هم یک فیلم‌ هالیوودی با فیلمنامه‌ای غیراقتباسی. فقط می‌شود گفت شگفت‌انگیز است.

توصیف‌های ادبی جوزف گیلیس با این حجم از جزییات وسط یک فیلم هالیوودی چکار می‌کند؟‌ آن هم یک فیلم‌ هالیوودی با فیلمنامه‌ای غیراقتباسی. فقط می‌شود گفت شگفت‌انگیز است

سانست بلوار در یک لحظه‌ی ویژه‌ آغاز می‌شود. ساعت پنج صبح روزی که جنازه‌ی جو گیلیس در استخر خانه‌ی نورما دزموند پیدا شده است.

راوی می‌داند به زودی پلیس و خبرنگار‌ها به صحنه‌ی جرم خواهند آمد و تا شب همه‌ی کالیفرنیا از ماجرا با خبر می‌شوند. شایعه‌های مختلفی مطرح می‌شود و توجه‌های زیادی معطوف به این خبر خواهد شد اما حقیقت ماجرا چیست؟

چه کسی جو گیلیس را کشته و چرا این اتفاق رخ داده؟ چه کسی بدون منفعت می‌تواند حقیقت این قصه را برای مخاطب بگوید؟

چه کسی هیچ منفعتی از راست و دروغ قصه نخواهد برد؟ فیلمنامه‌نویسی معمولی با چند فیلمنامه‌ی درجه دو در کارنامه‌اش که کسی نمی‌شناسدش و همین چند لحظه پیش قربانی طمع خودش و توهمات شخصیتی خودشیفته شده است.

مردی که دیگر هیچ چیز برای از دست دادن ندارد. آقای جوزف گیلیسِ مرده. لحن کنایی فیلم سانست بلوار با همین انتخاب شروع می‌شود. مرده‌ای قرار است قصه‌ی مرگ خودش را برایمان تعریف کند.

راوی مرده مفهوم پیچیده‌ای است و معمولاً با لحنی کنایی همراه می‌شود. کسی قرار است ماجرا را برایمان تعریف کند که از هستی ساقط شده است.

پس نباید قدرت روایت کردن داشته باشد اما نویسنده این قدرت را به او اعطا می‌کند. گاهی حاضر کردن یک مرده برای کامل کردن بخشی از روایت با فرآیند احضار ارواح رخ می‌دهد.

مثلاً در فصلی از فیلم Rashomon «راشومون» ساخته‌‌ی آکیرا کوروساوا با فرآیند احضار روح، مرده‌ای حاضر می‌شود و بخشی از ماجرا را از زاویه‌ی دید خودش روایت می‌کند.

درباره‌ی سانست بلوار می‌توان از همان کلمه‌ی کنایی کمک گرفت. بیلی‌وایلدر و همکاران فیلمنامه‌نویسش به اعماق تاریخ نرفته‌اند تا مرده‌ای را برای روایت کردن زنده کنند.

روح جو گیلیس همان اطراف می‌چرخد. ساعت پنج صبح است و خیلی وقت نگذشته از مرگ گیلیس و مدت زمانی که روایت می‌کند هم چندان طولانی نیست.

از لحظه‌ای که پلیس سر می‌رسد تا لحظه‌ای که نورما را از خانه بیرون می‌برند. بیاییم فرض کنیم راوی سانست بلوار نه از دنیای مردگان که از برزخی حدفاصل دنیای زندگان و مردگان روایت می‌کند.

سوال بعد درباره‌ی دانش راوی است. جو گیلیس چه چیزهایی را روایت می‌کند؟ بخشی از قصه که در فلش‌بک می‌گذرد از لحظه‌ای که مأمور آمده ماشین گیلیس را با خودش ببرد تا آشنایی با نورما و بعد ارتباط با بتی شفر و در نهایت تیر خوردن جو گیلیس همگی در حضور جو گیلیس اتفاق می‌افتد.

مای مخاطب چیزی را می‌بینیم که جو دیده است. فیلمنامه‌نویسان در هیچ لحظه‌ای از فیلم از این قاعده تخطی نمی‌کنند.

هیچ لحظه‌ای از فیلم نمی‌بینیم که مثلاً نورما با مکس به تنهایی و در خلوت حرف بزند یا کاری انجام دهد مگر آنکه راوی (جو گیلیس) از دور آن‌ها را نگاه کند.

با این حال افتتاحیه و پایان فیلم این قاعده را شکسته است. جو چیزی را روایت می‌کند که از نگاه واقع‌گرایانه توانایی آگاهی از آن را ندارد چون مرده است.

برای این صحنه‌ها دو ایده محتمل به نظر می‌رسد: یک. هر چه می‌بینیم در تخیل جو گیلیس شکل گرفته است. دو. روح سرگردان گیلیس شاهد اتفاق‌هاست.

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *