عرفان _ بینندگان و شنوندگان ارجمند! در این برنامه به اختصار کلمه تصوّف را تعریف میکنیم، میخواهیم بدانیم ریشه این کلمه در کجاست و معنای آن چیست.
کابل۲۴: برخی از صاحبنظران گفتهاند ریشه لفظ تصوّف و صوفی، کلمه صفا میباشد؛ زیرا عارف اهل صفا است؛ از این رو به مکتب او تصوّف و به خود او صوفی گفته میشود.
برخی دیگر گفته اند: لفظ تصوّف و صوفی از «اهل صفّه» گرفته شده است. در تاریخ اسلام نوشتهاند که پس از مهاجرت پیامبر و یارانش به شهر مدینه، جمعی از یاران فقیر او جا و مکانی نداشتند و به ناچار در یک صفّه زندگی میکردند.
مردم افغانستان با صفّه آشنا هستند؛ در گذشته بیشتر خانهها در افغانستان به خصوص خانههای روستایی صفّه داشت. صفّه سکوی بلندی بود که در حویلی برای نشستن درست میکردند. به خاطر اینکه اهل تصوّف مانند اهل صفّه فقیر بودند و به آنها شباهت داشتند صوفی نامیده شدند.
امّا بیشتر اهل تحقیق ریشه تصوّف و صوفی را کلمه صُوف به معنی پشم میدانند؛ زیرا پیروان تصوّف لباسهای خشن پشمی میپوشیدند و از نعمتها، لذّتها و شیرینیهای دنیا دوری میکردند؛ لذا این مکتب به تصوّف و پیروان آن به نام صوفی شناخته شدند.
از تعریفهای لغوی تصوّف که بگذریم، میرسیم به تعریفهای اصطلاحی تصوّف و صوفی. در منابع عرفانی، تعریفهای مختلفی از این کلمات شده است که ما به آوردن دو نمونه بسنده میکنیم:
برخی از بزرگان، تصوّف را اینگونه معنی کردهاند: تصوّف دریافت حقایق عالم و بیان آن حقایق به زبان دقیق، شیرین و هنری است.
تعریف دیگری این است که: تصوّف، گذر از خود و رسیدن به خدا و خداییشدن انسان است. کسی که از خودیت خود بگذرد و به مبدأ هستی وصل شود صوفی گفته میشود.
از تعاریفی که برای تصوّف شده به این نتیجه میرسیم که این کلمه از دو حقیقت تشکیل شده است: نخست صفای قلب و تطهیر باطن که تصوّف عملی و سلوک نامیده میشود و دوّم مشاهده حقایق عالم و رسیدن به معارف شهودی که تصوّف نظری نام گرفته است.
بنا بر این تصوّف بیانگر نگاهى است که بر اهمیّت شناخت قلبى و کشف و شهود درونى تأکید میورزد و تزکیه باطنی را اصل اساسى برای شناخت خدا و هستی و رسیدن به مبدأ هستی تلقى مىکند. اصحاب تصوّف، ریاضتهاى جسمانى و روحانى را مهمترین وسیله برای دستیابى به تطهیر درون مىدانند و بر عزلت و خلوت نشینى، تساهل و تسامح، اخلاق مدارى و عشق و محبت متمرکز میشوند. تمامی این کارها برای این است که انسان به خدا برسد و خدایی شود.
سید اسحاق شجاعی


