مطالعه‌ی منظم کتاب، قدرت مغز شما را افزایش می‌دهد. هرچه بیشتر مطالعه کنید، دانش، هوش و ظرفیت شما برای درک مسائل بالاتر می‌رود. درواقع افرادی که کتاب می‌خوانند دارای قدرت تخیل، دانش و واژگان بیشتری هستند. یک کتاب خوب می‌تواند با فعال کردن ناحیه‌ای از مغز انسان به نام هیپوکمپوس که با حافظه‌ی رویدادی شخص سروکار دارد، باعث شود خواننده همه‌چیز را در ذهنش به‌وضوح متصور شود. درست مانند ورزش و دویدن روزانه و منظم که برای سیستم قلبی عروقی بسیار خوب است، مطالعه‌ی منظم، عملکرد حافظه را بهبود می‌بخشد. تقریبا همه‌ی ما درباره‌ی «بیل گیتس»، بنیان‌گذار شرکت مایکروسافت و پیشگام انقلاب رایانه در سراسر جهان می‌دانیم. بیل گیتس زمان زیادی را صرف مطالعه می‌کند. اگر قفسه‌ی کتاب بیل گیتس می‌توانست صحبت کند، در مورد چگونگی ایجاد یک جامعه‌ی بهتر حرف‌های زیادی برای گفتن داشت.
بیل گیتس بیان می‌کند که در روزهای سخت، کتاب‌ها به او آرامش بخشیده‌اند. او از همان سنین جوانی مشتاق خواندن کتاب بوده است. او آثار غیرداستانی زیادی می‌خواند و تامل در آنچه می‌خوانیم را مهم می‌داند.
۵ کتاب که ایلان ماسک توصیه می‌کند برای موفقیت بخوانید
بیوگرافی بیل گیتسبیل گیتس
بیل گیتس با نام کامل ویلیام هنری گیتس سوم، ۲۸ اکتبر ۱۹۵۵ در سیاتل واشنگتن متولد شد. گیتس برنامه‌نویس و کارآفرین آمریکایی و بنیان‌گذار شرکت مایکروسافت و یکی از ثروتمندترین افراد در جهان است.
گیتس در خانواده‌ای بسیار حامی بزرگ شد که علاقه‌ی او به کامپیوتر را که دیدند، از همان سنین پایین او را بسیار تشویق و حمایت کردند. پدرش «ویلیام اچ. گیتس پدر» وکیل دادگستری و یکی از سرشناسان شهر سیاتل و مادرش «مری گیتس» معلم مدرسه و رئیس صندوق بین‌المللی یونایتد بود.
گیتس در کودکی ساعت‌های زیادی را صرف تفکر در مورد کتاب‌های مرجع مانند دایره‌المعارف می‌کرد. وقتی ۱۳ ساله شد، به مدرسه‌ی خصوصی و مخصوص نخبگان به نام «لیک ساید» رفت و اولین برنامه‌ی نرم‌افزاری خود را در این مدرسه نوشت.
گیتس سال ۱۹۷۳ از لیک ساید فارغ‌التحصیل شد و پاییز سال ۱۹۷۳ در دانشگاه هاروارد ثبت‌نام کرد. او در ابتدا در رشته‌ی حقوق مشغول به تحصیل شد ولی سال ۱۹۷۵ تحصیلات خود را رها کرد و تجارتش را از طریق نوآوری فناورانه، استراتژی کسب‌وکار و تاکتیک‌های تجاری تهاجمی مایکروسافت با شریک تجاری‌اش پل آلن آغاز کرد.
او در فوریه‌ی سال ۲۰۱۴ اعلام کرد که از سمت خود به‌عنوان رئیس مایکروسافت کناره‌گیری می‌کند تا بر کارهای خیریه در بنیاد خودش به نام بنیاد «بیل و ملیندا گیتس» تمرکز کند.
بیل گیتس تاکنون کتاب‌های زیادی برای مطالعه معرفی کرده است. در ادامه‌ی این مطلب ۵ عنوان از کتاب‌های پیشنهادی بیل گیتس را معرفی کرده‌ایم.
۱. کتاب گستره: عمق یا وسعت؟پیشنهادات بیل گیتس
کتاب «گستره: عمق یا وسعت؟» اثر دیوید اپستاین اولین بار سال ۲۰۱۹ منتشر و در مدت کوتاهی به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک‌تایمز تبدیل شد. این اثر یکی از کتاب‌هایی است که بیل گیتس در لیست کتاب‌هایی که باید بخوانیم، معرفی کرده است.
موثرترین راه موفقیت در هر حوزه‌ای چیست؟ جواب این سوال آن چیزی که فکر می‌کنید نیست. درواقع این کتاب همه‌ی باورهایتان درباره‌ی موفقیت را زیر سوال می‌برد.
کتاب «گستره: عمق یا وسعت؟» یک کتاب استراتژیک الهام‌بخش برای چهره‌های ورزشی، مربیان، موسیقی‌دانان، دانشمندان، معلمان، روسا، مخترعین، مدیران، روسای جمهور، والدین و افرادی است که می‌خواهند یا نیاز به موفقیت و پیشرفت بیشتری دارند.
اپشتاین در این کتاب در مورد موفقیت و بهبود عملکرد در هر مسیر صحبت می‌کند. او بر این باور است که هر فردی برای توسعه‌ی مهارت خاصی، نواختن ساز یا تسلط بر رشته‌ی خود نیازی به تخصص اولیه ندارد. او معتقد است که افرادی که گسترده‌تر فکر و تجربه‌ها و کارهای متنوع و گسترده‌ای را انجام می‌دهند، خیلی بیشتر از افرادی که فقط در یک زمینه روی تخصصشان تمرکز می‌کنند، پیشرفت خواهند کرد.
دیوید اپستین استدلال می‌کند که تخصص اولیه یک استثنا است، نه یک قاعده. در دنیای امروزی، جایی که ما همیشه با خواسته‌های در حال تغییر روبرو هستیم، به‌شدت به افرادی نیاز داریم که از ترک کار و تلاش برای انجام کارهای جدید نمی‌ترسند و بینش گسترده‌ای دارند.
اپشتین در کتاب «گستره: عمق یا وسعت؟»، دیدگاه و پیام واضحی در مورد تجربه و پرورش تجربیات متنوع و بین رشته‌ای برای تسلط بر اهداف را بیان می‌کند.
در قسمتی از کتاب «گستره: عمق یا وسعت؟» می‌خوانیم:
معلم هنر مدرسه شخص بسیار مشهوری بود و یکی از پیشگامان عرصه‌ی آموزش محسوب می‌شد و برای تبدیل‌کردن درس طراحی به یکی از بخش‌های اصلی موتور اقتصادی ملی تلاش زیادی می‌کرد. تلاش‌های او به‌قدری موفقیت‌آمیز بود که حکومت فدرال را واداشت درس سیاه‌قلم را در تمامی مدارس دولتی اجباری کند. آن معلم، به‌جای اینکه در کلاس بایستد، چیدمان دانش‌آموزان را به‌گونه‌ای ترتیب داده بود که بتواند مانند سوزن خیاطی از میانشان عبور و شخصا به کار تک‌تک آنان توجه کند. اکثر دانش‌آموزان او را می‌ستودند، اما او روی پسربچه هیچ تاثیر عمیقی نگذاشت.
