نیکلاس فارل- روزنامه نگار بریتانیایی و نویسنده کتاب «موسولینی: یک زندگی جدید» است. او از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۶ میلادی به عنوان روزنامه نگار برای «ساندی تلگراف» کار کرد و سپس با نشریه «اسپکتیتر» همکاری کرده بود. معروفترین مقاله «فارل» مصاحبه او با «سیلویو برلوسکونی» برای نشریه «اسپکتیتر» است که در آن نخست وزیر ایتالیا اظهاراتی را ایراد داشت که باعث انتقاد در ایتالیا شد. کتاب او در سال ۲۰۰۳ میلادی تحت عنوان «موسولینی: یک زندگی جدید» بنیتو موسولینی را به عنوان یک رهبر بداخلاق و غیر منصف توصیف کرده که «کاریزما» و «مهارت ماکیاولیستی»اش «عالی» بود.
به گزارش کابل۲۴ به نقل از اسپکتیتر، در آخرین انتخابات عمومی ایتالیا در سال ۲۰۱۸ میلادی حزب راستگرای پوپولیست «فراتلی دِ ایتالیا» یا برادران ایتالیا تنها ۴ درصد آرا را به دست آورد. یکشنبه گذشته در انتخابات محلی در حدود ۱۰۰۰ شهر و شهرستان، آن حزب، ائتلاف راست در ۹ شهر از ۱۳ شهر بزرگ که در دور اول رای گیری به از جمله در پالرمو و جنوا به پیروزی رسید را رهبری کرد.
هم چنین، این حزب در ۱۳ شهر دیگر که در آن هیچ حزبی نتوانست بیش از ۵۰ درصد آرا را کسب کند به دومین دور رای گیری در ۲۶ ژوئن میرود. به طور کلی، نامزدهای جناح راست ۴۴ درصد از آرا را در مقایسه با ۴۲ درصد برای نامزدهای جناح چپ کسب کردند.
با این وجود، اهمیت کلیدی نتایج آن است که تایید میکند فراتلی دِ ایتالیا جایگزین حزب راست افراطی لگا (اتحادیه) به رهبری «ماتئو سالوینی» حزب پیشروی جناح راست ایتالیا شده است و رای بسیار بیشتر از لگا حتی در شهرهای شمالی که به طور سنتی پایگاه اجتماعی آن حزب بوده به دست آورده است.
نتایج همان نکتهای را نشان میدهند که نظرسنجیها دست کم در ۱۲ ماه گذشته نشان داده اند: نخست وزیر بعدی ایتالیا پس از انتخابات عمومی بعدی که باید تا اول جون ۲۰۲۳ برگزار شود به احتمال زیاد «جورجیا ملونی» رهبر آتشین و پرحرارت ۴۵ساله آتشین حزب «فراتلی دِ ایتالیا» خواهد بود. در آن صورت ملونی اولین زنی در ایتالیا خواهد بود که در جایگاه نخست وزیر قرار میگیرد.
این یک کابوس برای تشکیلات یورو خواهد بود که پوپولیسم جناح راست برای اعضایش شبیه پرستش شیطان است. این بدان معناست که برای نخستین بار ملی گرایان دست راستی افراطی همان طور که رسانههای جریان اصلی آنان را تعریف میکنند کنترل یکی از اصلیترین سه کشور در قلب اتحادیه اروپا را در دست خواهند داشت.
اگرچه فرقی نمیکند که منشاء آن حزب پسا فاشیستی باشد و ملونی «فراتلی دِ ایتالیا» را به یک حزب محافظه کار پوپولیست برای به اصطلاح «آزادیخواهان میهن پرست» تبدیل کرده باشد و ایدههای آن نه برگرفته از ایدههای «بنیتو موسولینی» رهبر ایتالیای فاشیست بلکه الهام گرفته از ایدههای «راجر اسکروتون» فیسلوف بریتانیایی باشد.
فارغ از راست افراطی خواندن ملونی و حزب او آنان هنوز به عنوان جریانی «فاشیست» تعریف میشوند. هدف این حزب متوقف کردن مهاجرت غیرقانونی از شمال آفریقا به ایتالیا، افزایش هزینههای دفاعی به حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی طبق قوانین ناتو و مخالفت با ازدواج همجنسگرایان و توالتهای عمومی تک جنسیتی است. ملونی هم چنین به طور آشکاری طرفدار آمریکا است و در گذشته قصد داشت ایتالیا واحد پولی یورو را کنار بگذارد.
براساس نظرسنجیها ائتلاف راست با رهبری ملونی تنها ائتلافی است که میتواند آرای کافی برای تشکیل دولت را به دست آورد. این ائتلاف از روزهایی وجود داشته که «فورزا ایتالیا» (ایتالیای پیشین) به رهبری «سیلویو برلوسکونی» رهبر آن و غول رسانهای که چهار بار نخست وزیر ایتالیا بوده نیروی مسلط بر آن بود.
اگرچه احزاب آن ائتلاف در انتخابات عمومی و اکثر رقابتهای انتخابات محلی با یکدیگر مبارزه میکنند، اما اغلب اوقات بر سر مخالفت با هم نیز با یکدیگر توافق کرده اند. پس از انتخابات عمومی سال ۲۰۱۸ میلادی سالوینی دو متحد خود را رها کرد تا با دشمن سرسخت آنان حزب پوپولیست چپ پنج ستاره که بیشترین کرسیها را به دست آورده بود یک دولت ائتلافی تشکیل دهد.
در فبروری ۲۰۲۱ میلادی، او و برلوسکونی (که این روزها در نظرسنجیها محبوبیت فورزا ایتالیا حزب او تنها حدود ۸ درصد است) هر دو به دولت اضطراری وحدت ملی به رهبری رئیس سابق بانک مرکزی اروپا که حتی یک نماینده مجلس منتخب نیز نیست پیوستند. با این وجود، ملونی از پیروی از این خط مشی خودداری ورزید به این دلیل قابل درک که دولت دراگی محبوبیت مردمی نداشته است.
سقوط لگا به همان سرعت ظهور آن بود که از کمی بیش از ۳ درصد آرا در سال ۲۰۱۳ میلادی به نیروی مسلط ائتلاف پس از انتخابات عمومی ۲۰۱۸ میلادی تبدیل شد و ۱۷ درصد آرا را کسب کرد و در جاگاه دوم پارلمان از نظر کسب تعداد کرسیها قرار گرفت. این حزب در سال ۲۰۱۹ میلادی با ۳۴ درصد آرا در انتخابات پارلمانی اروپا بیش از هر حزب دیگری به اوج محبوبیت خود رسید (در آن زمان فراتلی دِ ایتالیا تنها ۶ درصد آرا را به دست آورد).
افول سالوینی رهبر «لگا» زمانی آغاز شد که در اواخر همان سال در اقدامی توهینآمیز برای وادار ساختن سایرین به برگزاری انتخابات عمومی که با شکست مواجه شد از دولتی استعفا داد که در آن وزیر کشور بود. تصمیم او برای پیوستن به دولت دراگی که او اغلب از آن انتقاد میکند، اما از ترک آن دولت نیز امتناع میورزد باعث کاهش بیشتر محبوبیت او شده است. اوضاع برای سالوینی از زمان تهاجم روسیه به اوکراین بدتر شده است چرا که بازدیدهای فراوان او از مسکو و حمایت پر سر و صدا از ولادیمیر پوتین حتی پس از تصرف کریمه توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ میلادی نیز موجبات شرمساری وی را فراهم کرده است.
سالوینی مردی که متعهد شد همه مهاجران غیرقانونی را اخراج کند (که در حال حاضر به دلیل ربودن مهاجران در بندر سیسیل در زمان عهده داری سمت وزیر کشور محاکمه میشود) به یک قهرمان حقوق پناهندگان تبدیل شده است و چهرهای را از خود نشان داده که قصد داشته حتی کارکنان پمپ بنزین را برای دفاع از خویش در برابر دزدان مسلح کند. به همین دلیل از او به عنوان فردی سازشکار و مماشات کننده یاد میشود. اگرچه او ابتدا از تصمیم ایتالیا برای ارسال تسلیحات به اوکراین حمایت کرد، اما اکنون به شدت مخالف این رویکرد میباشد، زیرا معتقد است تسلیحات بیشتر تنها به معنای خونریزی بیشتر است.
سالوینی در ماه مارچ به لهستان سفر کرد تا پناهندگان اوکراینی را به ایتالیا بیاورد. در جریان حضور در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک یک شهردار لهستانی از شهری در نزدیکی مرز با اوکراین یک بلوز با تصویر پوتین شبیه به آن بلوز که پیشتر سالوینی با افتخار هم در میدان سرخ در جریان یکی از بازدیدهایش از مسکو و هم در پارلمان اروپا در استراسبورگ پوشیده بود را در برابر دوربینهای رسانههای خبری گرفت. سالوینی زمانی که به مرکز پناهندگان اوکراینی در مرز رفت شهردار لهستانی به او گفت که تی شرت با طرح پوتین را بپوشد. این شهردار به سالوینی که در کنار وی ایستاده بود گفت: «برای شما احترامی قائل نیستیم».
سپس ماه گذشته سالوینی مجبور شد در دقیقه نود در نتیجه غوغایی که در رسانههای خبری به راه انداخت یک ماموریت به ظاهر صلح طلبانه یک نفره به مسکو را که ظاهرا حتی بدون اینکه به دراگی بگوید به صورت مخفیانه برنامه ریزی کرده بود لغو کند. اکنون مشخص شده که سفارت روسیه در رم هزینه بلیط هواپیمای وی را پرداخت کرده است.
چشمانداز ملونی برای نخست وزیر شدن با توجه به وضعیت ضعیف چپهای ایتالیا هم چنان روشنتر به نظر میرسد. درست است که ائتلاف چپ به رهبری حزب کمونیست حزب «دموکراتیکو» در انتخابات روز یکشنبه بسیار خوب عمل کرد و در چهار شهر از ۱۳ شهر اصلی در دور اول انتخابات پیروز شد و همین طور به نظر میرسد در دور دوم رای گیری در نیمی از ۱۳ ناحیه باقی مانده نیز پیروز شود و هم چنین درست است که در نظرسنجیها در سطح ملی فراتلی دِ ایتالیا به طور مداوم با حدود ۲۲ درصد پیشتاز میدان است و حزب دمکراتیکو تنها با حدود ۲۱ درصد اقبال عمومی در جایگاه بعدی ایستاده، اما این حزب چپ شانس کمی برای پیروزی در انتخابات عمومی دارد، زیرا به شرکای اصلی ائتلافی نیز نیاز دارد که اکنون چنین شرکایی را در اختیار ندارد.
هم چنین، میزان حمایت از حزب پنج ستاره تنها متحد مهم ائتلاف که از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ میلادی به عنوان شریک کوچک و اکنون به عنوان بخشی از دولت دراگی وارد سیستم حکومتی شده کاهش یافته است. در انتخابات عمومی ۲۰۱۸ میلادی حزب پنج ستاره بیشترین کرسیها را به دست آورد، اما با اختلافات داخلی و خلف وعده مواجه شده است و اکنون تنها ۱۲ درصد آرا را از آن خود کرده و یکشنبه گذشته شاهد حذف آرای محلی آن بودیم.
با این وجود، یک تناقض جالب توجه وجود دارد که ممکن است برای کارزار ملونی مخرب باشد. در مورد اوکراین، اکثر ایتالیاییها با سالوینی موافق هستند با این وجود همان طور که انتخابات محلی اخیر و نظرسنجیها نشان میدهد ملونی را به سالوینی ترجیح میدهند.
با این وجود، بیش از نیمی از ایتالیاییها فکر میکنند که ایتالیا دیگر نباید به اوکراین سلاح ارسال کند و حتی بیشتر از آن نباید تسلیحات سنگین را ارسال نماید. تنها یک چهارم ایتالیاییها فکر میکنند که آمریکا از دموکراسی و اروپا در اوکراین دفاع میکند. نزدیک به دو سوم آنان بر این باورند که غرب باید «به هر قیمتی» راهی برای گشودن باب مذاکرات صلح بیابد.
ملونی هرگز به اندازه سالوینی حامی صریح پوتین نبوده و هرگز به طور مکرر از مسکو بازدید نکرده است. با این وجود، او انتخاب پوتین را برای چهارمین بار به عنوان رئیس جمهور روسیه در سال ۲۰۱۸ میلادی مورد تمجید قرار داد و گفت که این انتخاب نتیجه «اراده بیچون و چرای» مردم روسیه است. مانند بسیاری دیگر در اروپا، او پوتین را به عنوان یک مدافع بسیار مفید ارزشهای سنتی قلمداد کرده است. انتقاد او از تهاجم پوتین به اوکراین نیز به وضوح کمرنگ شده است، اما برخلاف سالوینی، او به صراحت از ارسال سلاح به اوکراین حمایت میکند.
پس چگونه میشود اگر اکثریت زیادی از ایتالیاییها با موضع مماشات سالوینی در مورد اوکراین موافق هستند و با رویکرد طرفدار آمریکا و طرفدار تسلیحات ملونی موافق نبودهاند ملونی در این انتخابات محلی بسیار خوب عمل کرد و سالوینی آن قدر بد عمل کرده است؟ پاسخ نمیتواند تنها این باشد که ایتالیاییها رای خود را بر اساس ملاحظات محلی به جای ملی به صندوق آرا میاندازند یا آن که میزان مشارکت ۵۴ درصدی بسیار کم بوده است.
بدون شک مهم است که حمایت از سالوینی مدتها پیش از جنگ رو به کاهش بوده، اما همین طور باید دور شدن بسیاری از ایتالیاییها از به اصطلاح صلح طلبی تازه نمایش داده شده سالوینی که صرفا همانند نقابی برای پوشاندن پوتینیسم مورد علاقه او به نظر میرسد و وی را به عنوان فردی منافق و نالایق نشان میدهد نیز در ناکامی اخیراش تاثیرگذار بوده باشد. با این وجود، تناقض کماکان پابرجاست.
بیش از هر کشور اروپایی دیگری ایتالیاییها به آن چه که جنگ افروزی بریتانیایی – امریکایی در اوکراین میدانند اعتراض دارند. به طور خاص خصومت شدید و بدبینی نسبت به آمریکا و بریتانیا امری رایج در ایتالیا است، اما به هیچ وجه صرفا محدود به جناح چپ نمیشود. این اتحادی نامقدس و در عین حال غیررسمی است که بخشهای بزرگی از راست و چپ را در بر میگیرد که قهرمانان اصلی آن صلح طلبان طرفدار پوتین در جناح راست مانند سالوینی و ضد بریتانیا و صلح طلبان آمریکایی در جناح چپ هستند. هر چه اوضاع در اوکراین بدتر شود تنش باید در ذهن ایتالیاییها و ائتلاف راست بین ملونی و سالوینی نیز بدتر شود.
این تنش ممکن است تنها نکتهای باشد که میتواند مانع از تبدیل شدن ملونی به نخست وزیر بعدی ایتالیا شود، زیرا اگر یک بخش بخواهد اوکراین را مسلح کند و بخش دیگر مایل به این کار نباشد ائتلاف راست ایتالیا چگونه میتواند زنده بماند چه برسد به این که بخواهد در رقابت با سایر جریانها پیروز شود؟