یکی از چشم اندازهای شوم مرتبط با تحولات در قلمرو سایبری ظهور تسلیحات سایبری به عنوان تهدیدی برای عملیات هستهای بوده است.
نگرانی در مورد خطرات ذاتی سلاحهای هستهای ویژگی بارز دوران جنگ سرد بود. از جنبه منفی، تمام این دوره با ترس حاد از افزایش تنش ابرقدرتها و احتمال استفاده از تسلیحات هستهای همراه بود.
به گزارش کابل۲۴، به نقل از نشنال اینترست، هم چنین، در آن دوره نگرانیهای امنیتی تعداد زیادی از کشورهای دیگر را به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای سوق داد و شاید بدتر از همه این نگرانی وجود داشت که ممکن است تروریستها قادر باشند به تسلیحات هستهای دست یابند. خوشبختانه هیچ یک از این چشم اندازهای ترسناک محقق نشدند. سلاحهای هستهای هرگز مورد استفاده قرار نگرفت، اما بسیاری از کشورهای دیگر به این تسلیحات دست یافتند.
نگرانی گسترده درباره تلاش تروریستها به منظور دستیابی به سلاح هستهای نیز تا حد زیادی بیاساس بود. با این وجود، مجموعه بحرانهای هستهای وحشتناک در طول جنگ سرد رخ دادند مانند یک مسابقه تهاجمی تسلیحات هستهای که ایالات متحده و شوروی را به ساختن زرادخانههای هستهای عظیم غیرقابل تصور سوق داد.
اما جنبه مثبت آن این بود که در اختیار داشتن تسلیحات هستهای در نهایت نقشی ضروری در منصرف کردن قدرتهای هستهای از جنگ مستقیم با دیگر کشورهای مجهز به سلاح هستهای ایفا کرد و ارائه تضمینهای امنیتی گسترده با پشتیبانی هستهای برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای توسط کشورهای دیگر تثبیت شد.
با پایان جنگ سرد نقش تسلیحات هستهای در حفظ امنیت در کنار کاهش چشمگیر بیشتر زرادخانههای هستهای و هم چنین سطح آمادگی آن شروع به کاهش کرد. با این وجود، این فرآیند نتوانست مزیت مورد انتظار برای صلح را ایجاد کند چه رسد به تلاش ادعایی برای خلع سلاح هستهای جهانی یا به صفر رساندن تسلیحات هستهای در جهان. علاوه بر این، رقابتها و درگیریها صرفا به حوزههای دیگر که برجستهترین آن حوزه سایبری و فضایی بود انتقال یافت.
اکنون، اما تسلیحات سایبری به تدریج نقشی ارتقا یافته پیدا کرده و تبدیل به اهرمی در روابط بین الملل، ابزار حکمرانی و منبع اصطکاک شده است. با این وجود، سه تفاوت قابل توجه میان نقش تسلیحات هستهای در دوران جنگ سرد و تسلیحات سایبری در زمان فعلی وجود دارد.
اولا برخلاف تسلیحات هستهای که از زمان جنگ جهانی دوم در جنگ استفاده نشدهاند دست کم برخی از انواع حملات سایبری به بخشی عادی از زندگی حتی در زمان صلح تبدیل شده اند. دوم آن که تسلیحات سایبری نه تنها برای دولت – ملتها و نمایندگان آنان بلکه برای نهادهای مجرمانه متعدد به طور گسترده گسترش یافته است و سوم آن که تسلیحات سایبری بهعنوان یک ابزار اجباری قوی شناخته شده است که میتواند تاثیرات بسیار متنوعتری ایجاد کند از فضای فیزیکی تا دنیای دیجیتال تا قلمرو شناختی.
با این وجود، بحران اخیر اوکراین و مناقشه هستهای ادامه دار با کره شمالی کاملا روشن ساخته که تسلیحات هستهای از بین نرفته اند. اکنون شاهد برنامههای نوسازی جاه طلبانه در تمام زرادخانههای هستهای هستیم جایی که برتری سلاحهای سایبری با دستور کار امنیت هستهای تلاقی میکند. یکی از چشماندازهای شوم مرتبط با تحولات در قلمرو سایبری، ظهور تسلیحات سایبری به عنوان تهدیدی برای عملیات هستهای در هر سه سطح فیزیکی، دیجیتالی و شناختی بوده است.
تسلیحات سایبری میتوانند عملکرد سیستمهای فیزیکی کمکی مرتبط با زیرساختهای تسلیحات هستهای (مانند منبع تغذیه یا ماهوارههای هشدار زودهنگام) را مختل کرده یا کاهش دهند یا عملکرد فرماندهی و کنترل هستهای را در تمام سطوح تضعیف کنند و بر ظرفیت برقراری ارتباط تاثیر بگذارند.
هم چنین، تسلیحات سایبری میتوانند به طور جدی بر آگاهی موقعیتی که تحت تاثیر تصمیم گیری هستهای است به ویژه در طول بحران تاثیر بگذارند. شاید نگران کنندهتر از همه آن باشد که تسلیحات سایبری میتوانند حتی برخلاف میل عاملان یک حمله به طور ناخواسته چنین تاثیراتی را ایجاد کنند. دلایل متعددی وجود دارد که نشان میدهند چرا این امر بسیار فراتر از یک چشمانداز نظری است.
نفوذهای سایبری ذاتا دارای قابلیت دوگانه هستند این قابلیت را دارند که اطلاعات را استخراج کنند، اما عملکرد سیستمها را نیز تحت تاثیر قرار میدهند و بنابراین میتوانند اثرات ناخواستهای ایجاد کنند به خصوص اگر نفوذ توسط طرف مدافع به عنوان نفوذی با ماهیت شومتر کشف و تفسیر شوند.
وسوسه استفاده از تسلیحات سایبری برای پاسخ دهی متقابل و تلافی جویانه بسیار زیاد خواهد بود به خصوص اگر بتوان فرض کرد که چنین حملهای میتواند به طور موثر انجام شود و نیازی به فکر کردن به استفاده از ابزارهای بسیار پرخطر (متعارف و به ویژه هسته ای) برای انجام این کار نباشد.
ماهیت بسیار محرمانه همه تاسیسات تسلیحات هستهای هم چنین نشان میدهد که چنین سناریویی میتواند نه تنها زمانی که تاسیسات تسلیحات هستهای هدف مورد نظر نفوذ باشد بلکه زمانی که عملیات اطلاعاتی تهاجمی سایبری به طور ناخواسته بر عملکردهای هستهای تاثیر میگذارد آشکار شود.
جداسازی بسیار تنگاتنگ بین تاسیسات تسلیحات هستهای و سایبری تهاجمی اوضاع را بدتر میکند، زیرا اپراتورهای سایبری و حتی سیاستگذاران آنان معمولا فاقد دانش دقیق لازم برای تشخیص این موضوع هستند که عملیات سایبری میتواند به طور خاص مخاطرهآمیز باشد.
در نهایت لازم است سناریویی را در نظر بگیریم که در آن یک طرف ثالث عملیات سایبری «پرچم دروغین» را علیه فرماندهی و کنترل هستهای با هدف قرار دادن طرفهای دیگر در برابر یکدیگر انجام میدهد.
ما پیشتر شاهد حملات سایبری «پرچم دروغین» (عملیاتهایی که گفته میشود توسط نهادهای نظامی، شبه نظامی، اطلاعاتی یا سیاسی به گونهای انجام میشود که این تصور به وجود آید که گروهها یا کشورهای دیگری این عملیاتها را انجام داده اند) علیه اهداف غیر هستهای بوده ایم. از این رو به نظر میرسد کاملا قابل قبول است که چنین سناریویی در حوزه هستهای نیز رخ دهد همان طور که پیامدهای آن میتواند بسیار وخیمتر باشد.
با نگاهی فراتر از تهدیدی که تسلیحات سایبری برای سلاحهای هستهای ایجاد میکند باید عواقب احتمالی حملات سایبری علیه تاسیسات انرژی هستهای غیرنظامی را نیز در نظر بگیریم. درگیری اخیر در اوکراین یک بار دیگر خطرات جدی ناشی از مداخله در عملیات عادی تاسیسات هستهای در زمان خصومتهای نظامی را نشان داد. این خطرات صرفا مربوط به نیروگاههای هستهای عملیاتی و متصل به شبکه نیست بلکه به تاسیسات ذخیره سوخت هستهای مصرف شده نیز گسترش مییابد.
بهره برداری ایمن از این تاسیسات منوط به نظارت مداوم بر عملکرد آن چه در محل و چه از راه دور و هم چنین ظرفیت مداخله سریع در صورت شناسایی بینظمیهای عملیاتی جدی برای جلوگیری از وقوع یک حادثه هستهای و کاهش عواقب در صورت وقوع آن است.
اختلال توسط تسلیحات سایبری یا سایر ابزارها در توانایی نظارت بر وضعیت در این تاسیسات و اجرای سریع اقدامات اصلاحی نه تنها خطرات جدی از دست دادن طولانی مدت نیرو و آسیبهای زیست محیطی گسترده را به دنبال دارد بلکه به طور بالقوه اثرات تهدید کننده بر زندگی در مقیاس گسترده را نیز به دنبال خواهد داشت.