حضور افغانها در جنگهای برونمرزی، به اندازه تاریخ شکلگیری کشوری به اسم افغانستان سابقه دارد. اگر دوره «احمدشاه دُرانی» را آغاز شکلگیری افغانستان بدانیم، دستکم حضور جنگجویان افغان در منازعات منطقهای و بینالمللی نیز بیش از دوونیم قرن قدمت دارد. احمدشاه درانی و «محمدخان علیزی» از فرماندهان صدها و بلکه هزاران تن از جنگجویان افغان در لشکر «نادرشاه افشار» بودند.جامعترین گزارش از حضور جنگجویان افغان در اردوی نادر، کتاب «تاریخ احمدشاهی» نوشته «محمودالحسینی» منشی احمدشاه درانی است. شبی که نادرشاه افشار در «خبوشان» ایران کشته شد، احمدشاه درانی در اردوی او بسر میبرد و فردای آن با صدها جنگجوی افغان، راهی قندهار شد. در دوره اشغال هند توسط بریتانیای کبیر، بازهم هزاران تن از جنگجویان افغان به استخدام کمپانی هند شرقی درآمدند و در جنگها از آنان استفاده شد.
در جنگ اول و دوم انگلیس در افغانستان، بخشی از اردوی انگلیس را جنگجویان افغان تشکیل میداد که از قبل استخدام شده بودند و بریتانیاییها آنان را با خود از هند به افغانستان آوردند. «شاه شجاع» نوه احمدشاه درانی یکی از این افراد بود که از راه «کوژک» و «چمن» در معیت انگلیسها وارد قندهار شد و اعلام پادشاهی کرد. اینها نمونههای تاریخی از حضور جنگجویان افغان در لشکرکشیهای بیگانگان بود که جزئیات آن در اسناد تاریخی موجود است.
در تاریخ معاصر افغانستان که چهار دهه اخیر را در برمیگیرد، بازهم شهروندان افغانستان در منازعات منطقهای و بینالمللی حضور داشتهاند. در جنگ عراق و ایران، همانطور که هزاران جنگجو از کشورهای حاشیه خلیجفارس به یاری «صدام» آمدند، صدها و بلکه هزاران شهروند افغانستان نیز عازم جبهات ایران شدند و در کنار نیروهای ایرانی با ارتش «حزب بعث» جنگیدند.
آمار موثقی از تعداد شهروندان افغانستان در جبهه ایران موجود نیست اما طبق آمار رسمی ایران که در سال ۱۳۹۳خورشیدی از سوی بنیاد «حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس» منتشر شد، دو هزار تبعه غیرایرانی در جنگ هشتساله این کشور، کشته شدهاند.
به رغم آنکه در این آمار، به ملیت جانباختگان غیرایرانی اشاره نشده اما در ثور ۱۳۹۳، غرفه «دو هزار شهید افغانستانی جنگ تحمیلی» در نمایشگاه کتاب تهران برپا شد که با این حساب، باید دو هزار نفر از شهروندان افغانستان در هشت سال جنگ ایران و عراق، جانشان را در کنار نیروهای ایرانی از دست داده باشند.
دو سال پس از پایان جنگ عراق و ایران، عراق در ۱۱ اسد ۱۳۶۹ به کویت حمله کرد و این کشور کوچک اما مرفه را به اشغال درآورد. این بار، صدها جنگجوی افغان که از اعضای تنظیمهای جهادی مستقر در پیشاور پاکستان بودند، در چارچوب عملیات بینالمللی «طوفان صحرا»، به منظور حمایت از کویت و برای جنگ با صدام، عازم منطقه خلیجفارس شدند.
البته تمام احزاب جهادی مستقر در پیشاور، برای اعزام جنگجویان افغان به جنگ خلیجفارس متفق نبودند اما در نتیجه پافشاری «یونس خالص» از رهبران تندروی جهادی، سرانجام دهها و یا صدها نفر از مجاهدین به صورت نمادین به جنگ نظامیان عراقی رفتند اما از رویارویی این جنگجویان با نیروهای عراقی، گزارشی در دست نیست.
هنوز پسلرزههای جنگ خلیجفارس تمام نشده بود که درگیری جداییطلبان چچنی با روسیه از یکطرف و جنگهای داخلی تاجیکستان از طرف دیگر، شروع شد.
در این درگیریها نیز شماری از شهروندان افغانستان که آمار دقیق آن در دست نیست، شرکت کردند و کشته هم شدند. جنگجویان افغان در چچن، در جبهه «جوهر دودایف» رهبر شورشیان ضد روسیه و در تاجیکستان در کنار «عبدالله نوری» رهبر مخالفان دولت تاجیکستان، قرار گرفتند.
یکی دیگر از جنگهای منطقهای که مجاهدین افغانستان در آن حضور یافتند، درگیری بین آذربایجان و ارمنستان بود. این جنگ، از فوریه ۱۹۸۸ تا مارس ۱۹۹۴ در ناحیه قرهباغ، واقع در جنوبغربی جمهوری آذربایجان، بین اکثریت ارمنی ساکن با پشتیبانی ارمنستان و جمهوری آذربایجان رخ داد. گلبدین حکمتیار، از حامیان آذربایجان در این جنگ بود که طبق گزارش کتاب «جنگهای نامقدس» تا تابستان ۱۹۹۴میلادی تعداد جنگجویان افغان در آذربایجان، به ۲۵۰۰ تن رسید.
در این جنگ، دهها جنگجوی افغان با آرم ارتش و پرچم آذربایجان کشته شدند که اکنون قبرهای آنان در توابع شهر «خیردالان» در منطقه «آبشیرون» کشور آذربایجان موجود است. از طرف دیگر، آذربایجان نیز ادعا دارد که ارمنستان هم از شبهنظامیان افغان در جنگ علیه این کشور استفاده کرده است. هرچه باشد، افغانها در جنگ آذربایجان و ارمنستان نقش فعالی داشتند.
در پنجم آپریل ۱۹۹۲، جنگ بوسنی بین مسلمانان بوسنیایی و صربها آغاز شد که سه سال ادامه داشت. این جنگ که به نسلکشی مسلمانان مشهور است، به دخالت نظامی ناتو در حمله به صربها منجر شد. در فرجام، جنگ بوسنی در ۱۴ دسامبر ۱۹۹۵ با امضای توافقنامه «دیتون»، به پایان رسید. آنچه موجب توجه بیشتر کشورهای اسلامی و از جمله ایران به این منازعه شد، مسلمان بودن بوسنیاییها و عدم برخورداری آنان از نیروی نظامی قابلتوجه بود.
دولت ایران به نحو گستردهای به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی از بوسنیاییها پرداخت و حتی مستشاران نظامی نیز به بوسنی اعزام کرد. در این میان، شماری از شهروندان افغانستان که عمدتاً در کسوت روحانیت بودند نیز از ایران به بوسنی رفتند. تعدادی از این افراد را که نگارنده میشناسد، در بوسنی تشکیل خانواده دادند و هنوز تعلقات این عده از افغانها با بوسنی برقرار است.
دوره مبارزه افغانها با ارتش سرخ و پس از آن جنگهای داخلی، این فرصت را برای پاکستان نیز فراهم کرد تا از افغانها و تجارب آنها، در منازعه کشمیر بهره ببرد. اینکه چه تعداد از افغانها توسط سازمان اطلاعات پاکستان، به جنگهای کشمیر رفتند و چه تعداد از آنها کشته شدند، روشن نیست اما به نظر میرسد که اکنون نیز «آی.اس.آی»، یک نیروی بالقوه از جنگجویان افغان را برای مناقشه کشمیر در اختیار داشته باشد.
بهار عربی که در سال ۲۰۱۰میلادی از تونس شروع شد و در اندک زمانی، مصر، لیبی و یمن را درنوردید، در سال ۲۰۱۱، به سوریه رسید. دمشق در برابر شورشیان و مخالفان مسلح مقاومت کرد و اینگونه بود که جنگ سوریه، نه تنها به منازعه منطقهای تبدیل گردید بلکه کشورهای قدرتمند جهان مثل روسیه و امریکا نیز به این جنگ وارد شدند و افغانها هم از تکانههای آن در امان نماندند.
از آغاز تبدیل شدن جنگ سوریه به یک معضل منطقهای و جهانی، صدها جنگجوی افغان از پاکستان و افغانستان برای حمایت از مخالفان دولت سوریه، عازم این کشور شدند. «دویچهوله» آلمان در اول اوت ۲۰۱۵، گزارش مفصلی از حضور جنگجویان افغان در بین مخالفان مسلح «بشار اسد»، منتشر کرد.
در این میان، صدها و بلکه هزاران تن از شهروندان افغانستان از ایران نیز در تشکلی به نام «فاطمیون» برای نبرد با گروههای مسلح سوری و جریانهای تکفیری چون داعش به سوریه رفتند. در سال ۱۳۹۲خورشیدی، زمانی که «علیرضا توسلی» مشهور به «ابوحامد» فرمانده سابق لشکر فاطمیون در یکی از خانههای مشهد با نمایندگان سپاه قدس ایران درباره جلوگیری از ورود گروههای مسلح و تکفیری به منطقه قابل احترام “زینبیه” در جنوب دمشق، گفتگو کرد، کسی باور نمیکرد که فاطمیون به زودی به یکی از تأثیرگذارترین نیروهای رزمی جهان تبدیل شوند.
در همان روزهای اول، وقتی «رضا بخشی» معروف به «فاتح» معاون علیرضا توسلی طلبه جوان نیز در این جنگ پا گذاشت و مدیریت جنگ میدانی را در سوریه به عهده گرفت، بیشازپیش بر پیروزی لشکر فاطمیون که در آن زمان یک واحد و تیپ کوچکی بود، شک و تردید به وجود آمد اما معادلات نظامی، خلاف آن را ثابت کرد. در گرماگرم جنگ سوریه، نام جنگجویان فاطمیون که به «مدافعان حرم» نیز مشهور شده بودند، چنان بالا گرفت که روسها در عملیاتهای میدانی و زمینی، از آرم و پرچم فاطمیون روی نفربرها و تانکهایشان استفاده میکردند تا در قلب دشمن، هراس ایجاد کنند.
در فرجام، توسلی و بخشی، براثر یک انفجار در هشتم حوت ۱۳۹۳ در منطقه «تلقرین» از توابع «درعا»ی سوریه، در کنارهم جان باختند. این دو فرمانده چند روز بعد، در ردیف ۸۸، بلوک ۳۰ قبرستان «بهشت رضا»ی مشهد در نزدیک هم دفن شدند. بااینوجود، در نبود فرمانده و معاون فاطمیون، خللی در بین فاطمیون ایجاد نشد و این لشکر تاکنون کماکان به بقایش ادامه میدهد.
تعداد جنگجویان فاطمیون و همچنین تلفات این نیروها، مورد اختلاف است. «سید زهیر مجاهد» معاون فرهنگی لشکر فاطمیون، در قوس۱۳۹۶ با حضور در «برنامه۵۷» شبکه پنج تلویزیون ایران، بیان داشت که در حال حاضر، تعداد اعضای فاطمیون به ۲۰ هزار نفر میرسد. وی در همین برنامه تصریح کرد که تاکنون “لشکر فاطمیون حدود ۲۰۰۰ شهید تقدیم کرده است.”
همزمان با اوج جنگ در سوریه، عربستان و متحدانش در ششم حمل ۱۳۹۴ به یمن حمله کردند که با شروع این جنگ، صفحه دیگری از مناقشات منطقهای و بینالمللی رقم خورد. در آغازِ حمله عربستان به یمن، برخی جریانات در افغانستان از جمله «حزب اسلامی» به رهبری «گلبدین حکمتیار»، ضمن حمایت از ائتلاف عربستان، برای اعزام نیرو در جنگ با حوثیها، اعلام آمادگی کرد.
اینکه تصمیم حکمتیار برای اعزام نیرو به جنگ یمن، تأثیری روی رفتن تعدادی از جنگجویان افغان به یمن داشت یا خیر، اما در سه سال گذشته، دهها تن از شهروندان افغانستان به حمایت از عربستان، به جنگ یمن رفتهاند. بیبیسی در سال ۱۳۹۶ طی گزارشی با شماری از این جنگجویان مصاحبه کرد که این فیلم موجود است.
سخن آخر اینکه تاکنون شمار زیادی از جنگجویان افغان در کشورهای دور و نزدیک از جمله سوریه، یمن و حتی به عنوان نیروی ذخیره برای تنشهای احتمالی در کشمیر، در پاکستان حضور دارند.
این برگی از تاریخ معاصر افغانستان بود که چگونه شهروندان آن در منازعات منطقهای و بینالمللی شرکت کردند و یا در حال حاضر نیز در چنین مناقشاتی حضور دارند. به خاطر طولانی شدن رشته کلام، فرصت نشد به اهداف، علل و انگیزههای متفاوت و بعضاً متضاد شهروندان افغانستان برای مشارکت در جنگهای برونمرزی، پرداخته شود که این هم یکی از مهمترین بحثها است.
محمد مرادی