علیرغم این واقعیت که انسانها نمیتوانند چیزی قبل از ۲ یا ۳ سالگی خود را به خاطر بسپارند، تحقیقات نشان میدهد که نوزادان قابلیت شکلدهی به خاطرات را دارند، البته این موضوع با خاطراتی که در سنین بزرگسالی بازگو میکنید، شباهتی ندارد!
الهام سروری
به گزارش کابل۲۴، جالب است بدانید که در چند روز اول زندگی، نوزادان میتوانند چهره مادر خود را به یاد بیاورند و آن را از چهرهی فردی غریبه تشخیص دهند. چند ماه بعد، نوزاد میتواند چهرهی کسانی که بیشتر میبیند را با لبخند زدن به آنها شناسایی کند.
انواع مختلفی از حافظه در کنار حافظهی خودزندگینامهای (Autobiographical) در انسانها وجود دارد که یکی از آنها حافظهی معنایی (Semantic memory) است. درواقع این حافظه به گونهای است که اطلاعات واقعی همچون نام انواع مختلف گوشیهای آیفون یا پایتخت کشورها را ذخیره میکند. همچنین حافظهی دیگری با عنوان حافظهی روندی (Procedural memories) هم وجود دارد که به نحوهی انجام یک عمل مربوط میشود، به عنوان مثال حافظهی روندی به شما کمک میکند تا باز کردن درب ورودی یا رانندگی با موتر یا بایسکل را به یاد داشته باشید!
تحقیقات آزمایشگاه روانشناس کارولین روو-کالیر در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نشان داد که نوزادان میتوانند برخی از این حافظهها را از سنین پایین تشکیل دهند. البته، از آنجایی که نوزادان نمیتوانند دقیقاً آنچه را که به خاطر میآورند به شما بگویند، این تیم تحقیقاتی روشی ابداع کردند که به بدن و تواناییهای نوزادان (که به سرعت در حال تغییر هستند)، کاملا حساس بود؛ به این ترتیب توانستند حافظهی آنها را در یک دوره طولانی ارزیابی کنند.
اولین ورژن تحقیق بر روی نوزادان ۲ تا ۶ ماهه انجام شد و رویهی کار به این صورت بود که محققان یک نوزادی را در تختی با یک آویز تختِ بچه در بالای سر او، قرار دادند. سپس میزان لگد زدن و حرکت پاهای نوزاد را به منظور تمایل طبیعی او به حرکت دادن پاهایش، اندازهگیری کردند.
در مرحله بعد، پای نوزاد را به انتهای آویز تخت با طنابی نازک بستند، تا هرگاه پای خود را حرکت میدهد، آویز حرکت کند! همانطور که ممکن است حدس هم زده باشید، نوزادان به سرعت میآموزند که کنترلِ حرکت آویز تخت را در دست دارند. بنابراین از آنجایی که دوست دارند آویز را در حال چرخش و حرکت ببینند، بیشتر از مرحلهی اول لگد میزنند و پاهای خود را تکان میدهند. چنین رویهای نشان میدهد که نوزاد آموخته است که لگد و حرکت پاها، باعث حرکت آویز بالای تختش میشود.
مطالعهی بعدی بر روی نوزادان ۶ تا ۱۸ ماهه، مشابه آزمایش قبلی بود، با این تفاوت که به جای دراز کشیدن نوزاد در تخت (کاری که این گروه سنی برای مدت طولانی انجام نمیدهند)، روی زانوی والدین خود مینشیند و دستهایشان را روی اهرمی قرار میدهد که با حرکت آن، یک قطار اسباببازی در یک مسیر ریلی حرکت میکند.
در ابتدای آزمایش، اهرم کار نمیکند و محققان میزان فشار طبیعی نوزاد به اهرم را اندازه میکنند. سپس اهرم را روشن میکنند تا هر بار که نوزاد روی آن فشار آورد، قطار اسباببازی بر روی مسیر ریلی خود حرکت کند. همانطور که همچون قبل انتظار میرود، نوزادان بازی را به سرعت یاد میگیرند و هنگامی که میخواهند قطار را به حرکت در میآورد، اهرم را به میزان قابل توجهی بیشتر فشار میدهند.
اما این آزمایشها چه ربطی به حافظه دارد؟
هوشمندانهترین بخش این تحقیق این است که پس از آموزش به نوزادان در هر دو ردهی سنی، محققان چند روز بعد، یادآوری آنچه به نوزادان آموزش داده شده بود، را بررسی کردند! هنگامی که نوزادان به آزمایشگاه برگشتند، محققان آویز تخت یا قطار را به آنها نشان دادند و بررسی کردند که آیا هنوز نوزادان به یاد دارند که اهرم را با فشار و آویز را با لگد بزنند؟
نتیجهی این آزمایشها نشان داد که هر چه نوزادان بزرگتر باشند، احتمال یادآوری آنها بالاتر میرود. همچنین دریافتند که با افزایش زمان آموزش، نوزادان میتوانند برای مدت بیشتری وقایع را به خاطر بسپرند.
کارولین روو-کالیر و همکارانش با استفاده از این روش دریافتند که در ۶ ماهگی، اگر نوزادان به مدت یک دقیقه آموزش ببینند، میتوانند یک روز بعد، رویداد را به خاطر بسپارند. هر چه نوزادان بزرگتر باشند، احتمال یادآوری آنها بالاتر میرود. آنها همچنین دریافتند که با افزایش زمان آموزش به مدت طولانیتر، نوزادان میتوانند برای مدت بیشتری وقایع را به خاطر بسپرند.
حال که با توجه به این آزمایشها متوجه شدیم که نوزادان این قابلیت را دارند که در چند ماه اول زندگی خود خاطراتی را شکل دهند، باید پرسید که چرا مردم چیزهایی از مراحل اولیهی زندگی خود را به خاطر نمیآورند؟ در پاسخ به این دست سوالات باید اذعان داشت که تا به امروز هیچکس به طور قطع نمیداند که چه اتفاقی میافتد، اما دانشمندان حدسهایی در این زمینه دارند.
یکی از حدسها این است که خاطرات خودزندگینامهای نیاز به حدی از شناخت از خود دارند. به این معنی که شما باید بتوانید در مورد رفتار خود با در نظر گرفتن ارتباط با دیگران، فکر کنید. در همین راستا جالب است بدانید که در گذشته محققان این توانایی را با استفاده از آزمایش تشخیص خود در آینه به نام تست روژ (Rouge Test) بررسی کردهاند.
روند این آزمایش به این شکل بود که بر روی بینی نوزاد نقطهای قرمز با روژ میکشیدند و سپس نوزاد را در مقابل آینه قرار میدادند. نوزادان کمتر از ۱۸ ماه فقط به نوزادِ بامزهی درون آینه لبخند میزدند، بدون اینکه هیچ درکی مبنی بر تشخیص خود یا علامت قرمز روی صورتشان، نشان دهند. نوزادان بین ۱۸ تا ۲۴ ماهه، بینی خود را لمس میکردند! حتی کمی خجالتزده به نظر میرسیدند، چراکه لکهی قرمز بینی را به خود مربوط میدانستند و تا حدودی احساسی از خود داشتند.
البته لازم به ذکر است که بخشی از مغز به نام هیپوکامپ (Hippocampus)، که تا حد زیادی مسئول حافظه است، در دوره نوزادی به طور کامل رشد نکرده است.
توضیح احتمالی دیگر برای نبود حافظه خودزندگینامهای این است که چون نوزادان تا اواخر سال دوم زندگی توانایی سخن گفتن ندارند، نمیتوانند روایتهایی از زندگی خود بسازند که بعداً بتوانند به خاطر بیاورند و برای دیگران تعریف کنند.
در نهایت، باید بدانید که هیپوکامپ (Hippocampus)، که تا حد زیادی مسئول حافظه در مغز است، در دوره نوزادی به طور کامل رشد نمیکند. بنابراین دانشمندان به بررسی این موضوع ادامه خواهند داد تا این حدسهای مختلف را بررسی کنند و به این نتیجه برسند که چرا شما نمیتوانید چیزهای زیادی از زندگی قبل از ۲ سالگی خود به خاطر بیاورید.
مغز چگونه اطلاعات را نگهداری و یادآوری میکند؟
برای اطلاعات و جزئیات بیشتر میتوانید مقاله اصلی را با نام «Why can’t you remember being born, learning to walk, or saying your first words? What scientists know about ‘infantile amnesia» بخوانید.
منبع: ars TECHNICA