برخورد پولیس ایران با مهاحرین افغانستانی بارها خبرساز شده است ولی از تکرار ان جلوگیری نکردهاست.
در روزهای اخیر تصاویری از اخراج مهاجرین افغان از ایران دست بدست میشود که نشان میدهد پولیس، وارد کارخانهها و امکاینی که افغانها تردد دارند وارد میشود و افراد را دستگیر میکنند.
از سوی دیگر آمار کشتههای مهاجرین افغانستانی که اخیرا، توسط نیروهای نظامی ایران کشته شده اند منتشر شدهاست تکان دهندهاست.
مقام های محلی نیمروز میگویند که در کمتر از شش ماه گذشته نزدیک به صد تن از مهاجران افغانستان از سوی نیروهای امنیتی ایران تیرباران شدهاند.
این آمار تنها مربوط کسانی میشود که اجساد شان به افغانستان انتقال دادهشدهاند.
بعد از به قدرت رسیدن طالبان، مقامهای ایرانی بارها از پناهجویان افغانستانی خواستهاند که نزدیک مرز ایران نشوند.
شفاخانههای هرات، روزانه میزبان چندین جسد از مهاجرینی هستند که توسط نیروهای نظامی ایران تیرباران میشوند.
میثم جوان ۲۴ سالهای است که میگوید به او زنگ زده اند که جسد برادر زاده ۱۷ ساله اش که سه تیر از پشت به او اثبات کردهاست در یکی از شفاخانههای هرات است.
میثم میگوید: حکیم جوان ۱۷ ساله با ۷ نفر از دوستانش تصمیم گرفتند که برای کار یا عبور از ایران وارد خاک این کشور شوند که بعد از ۹ روز غیبت سرانجام با جسد تیرباران شده او بر خوردیم.
طلوع نیوز نیز گزارش داده است که اخیرا چندین جوان افغانستانی توسط نیروهای نطامی ایرانی تیرباران شده اند.
در این میان سهراب نوجوان ۱۶ ساله که اخیرا به ایران رفته بود در اصفهان ایران توسط سربازان ایرانی تیرباران شدهاست.
حضور و سفر افغانها به ایران حاشیههای تلخی بههمراه داشتهاست. گوش مهاجرین به جرم افغان بودن بریده میشود، به موتر حامل مهاجرین شلیک میشود و سرنشینان زنده زنده میسوزند، در شیراز مهاجرین را داخل میله ها زندانی میکنند و حتی تجاوز به کودکان خردسال هم گزارش شدهاست.
مهدی جوان ۲۱ ساله که سالها در ایران زندگی کردهاست میگوید مجبور شدم با تغییر نظام و نبود کار راه ایران پیش،گیرم.
مهدی سهبار رد مرز شدهاست و اکنون در ” گوشه کابل” زندگی میکند.
بغض گلوی مهدی را میفشارد او گویا تمام رنجهای جهان را در خود حمل میکند.
مهدی میگوید: “جهان، جهان نا عادلانهای است و ما سالهاست در این بی عدالتی دست و پا میزنیم ولی پایین تر میرویم”.
مهدی میگوید هزاران جوان افغان در مرزهای ایران با تیر کشته شده اند هیچکس صدای شان را نشنیدهاست.
مهدی مچ پای راستش آسیب دیده. او حاضر نیست از او عکس برداری کنیم.
مهدی میگوید از میان ۱۶ نفر که راهی شده بودند فقط ۵ نفر از هم دیگر خبر داریم و از سرنوشت ۱۲ نفر دیگر اطلاعی ندارد.
مهدی شماره تماس دوستش عمران را که در خیرخانه کابل زندگی میکند میدهد به عمران زنگ میزنم و از سرنوشت دوستانش میپرسم.
بعض عمران در لحظات اول صحبت پشت گوشی تلفن میشکند او نگران سلامتی ۱۲ دوستش است که مهدی هم نگران شان است.
عمران میگوید ۵ ماه قبل در یزد هم به موتر آنها شلیک شد سه نفر زخمی شدند. پولیس ما را دستگیر کرد بعد از یک شب شکنجه و توهین “رد مرز” شدیم.
شلیک از پشت
مقامهای صحی در هرات میگویند که اکثر کشتهها از پشت تیر خوردهاند. پرستاری که در شفاخانه حوزهای هرات کار میکند میگوید تا حالا چندین جسد را دیده که از پشت مورد تیر اندازی قرار گرفتهاند.
روح الله که دانشگاه را در مزار خوانده است و اکنون در کابل میوه میفروشد میگوید اول زمستان راه ایران پیش گرفتیم زن و پسر ۳ ساله ام نیز همراه من بودند. سربازان ایرانی ما را در زاهدان گرفتند و “حسابی” لت کردند.
به گفته روح الله سربازان ایرانی به زن او حرفهای “رکیک” گفته اند.
روح الله میگوید حاضر است در این هوای زمستانی در خیابان کار کند و دیگر حتی ” نام ایران” را هم نگیرد.
روح الله میگوید شب در یکی از جادههای زاهدان بودیم که پولیس از پشت به موتر ما شلیک کرد و متوقف مان کرد.
با روی کارآمدن حکومت طالبان، موج مهاجرت نیز کلید خوردهاست که اغلب شهروندان راه ایران پیش میگیرند، راهی که یا به مرگ منتهی میشود یا به کارخانههای سنگ بری و کیف دوزی تهران.
تلاشی و توهین
تصاویری در شبکههای اجتماعی توسط مهاجرین که در ایران هستند برای آگاهی دیگران همرسانی میشود که نشان میدهد پولیس وارد کارخانه های که مهاجرین در آنجا کار میکنند میشود.
تصاویری دیگری نیز از سطح شهر منتشر شده است که نشان میدهد پولیس مهاجرین را بازداشت و انتقال میدهد.
یوسف جوان ۲۵ ساله است، او میگوید در کارخانه سنگبری کار میکند. یوسف میگوید شب ساعت ۱۱ “پولیس داخل کارخانه ریخت” و چند نفر پنهان شدیم و چند نفر را با خود بردند.
یوسف میگوید پولیس به ما فحشهای “زشت” میداد و افراد دستگیر شده را با و کوب میکردند.
زخم زبان و توهین برای هیچ افغانی که در ایران زندگی کرده است بیگانه نیست ولی اخیرا “شلیک مستقیم” بیشترین قربانی را در میان مهاجرین افغان در ولایتهای مرزی دارد که با سکوت جامعه جهانی و سازمان های حقوق بشری نیز همراه بودهاست.
سعید رحیمی