پس از حملهی یک ضارب در مشهد به سه روحانی فضا برای حضور افغانستانیهای مهاجر مقیم ایران به شدت تنگ و پر خطر شدهاست.
واکنشهای مقامهای ایرانی نیز ضد و نقیض بودهاست. برخی مقامعای ایرانی این حمله را کار “عوامل خارجی برای دوستی دو ملت” عنوان کردهاند.
عدهی هم به تندی خواستار اخراج مهاجرین افغان از ایران شده اند.
محمود احمدی بیغش نماینده شازند در مجلس نمایندگان ایران، در واکنش به حمله به روحانیون در مشهد در توئیتی نوشت:
“حمله گستاخانه تبعه افغانی به سه روحانی در صحن حرم امام رضا نشان از اتفاقات ناخوشایند توسط مهاجرین بی هویت افغانی برای کشور در آینده دارد.”
او نه تنها افغانستانی های مهاجر را که سالها با کمترین دستمزد برای آبادی ایران کار کرده اند حمله کردهاست که به حکومت ایران و طالبان نیز حمله کردهاست.
او نوشته است: حمایت از طالبان منفور لکه ننگی برای ماست. تا دیر نشده بایدهمه اینها را بدون هیچ دفع الوقتی از کشور اخراج کرد. فقط ولایت تهران توسط یک میلیون و ششصد هزار افغانی محاصره شده است.
این پیام این نماینده ایران نشان میدهد که دولت ایران در سالهای گذشته، که طالبان در جبهه مخالف نظام مشروع افغانستان میجنگیدند مورد حمایت همه جانبه این کشور بودهاست.
بعد از حمله ضارب به سه روحانی در مشهد موج افغانی ستیزی بصورت بی پیشینهای افزایش یافتهاست. ویدیو و تصاویری در شبکههای اجتماعی از توهین و تحقیر و شکنجه مهاجرین دست بدست میشود که نشان میدهد موج افغانی ستیزی و خودبرتربیتی ایرانیها در این چند سال گذشته، نیز فروکش نکرده بودهاست.
در شیراز و مشهد و چند شهر دیگر ایران، مردم با اعتراض با حضور افغان ها در ایران مخالفت کردهاند و خواستار اخراج مهاجران از این کشور شدهاند.
تصاویر تکان دهنده ای که از آزار و شکنجه چند کودک و جوان.های مهاجر در شبکههای اجتماعی بهصورت گستردهای بازنشر میشوند.
اخیرا ویدیوی نشر شدهاست که نشان میدهد یک جوان ایرانیچاقو بدست، دست یک کارگر افغان را داخل موتر قرار داده و به مهاجر افعانستانی دستور میدهد تا به همهی افغانها فحشهای رکیک و ناموسی بدهد.
از لحن و حرکات این جوان معلوم است که مهاجر افغان اگر حرفهای او دیکته نکتد ممکن است با چاقو به او آسیب برساند.
در ویدیوی دیگری که نشر شده است دو موتر که مالکان آن افعانستانی هستند مورد حمله جوانهای ایرانی قرار گرفتهاست و شیشه های آن تخریب و بدنه موترها هم به شدت تخریب شدهاند. روشن نیست که سرنشینان این موترها کجا هستند و چطور شکنجه شدهاند؟
از ویدئو های پر بازدید دیگری که در شبکه های اجتماعی دست بهدست میشود حمله نزدیک به ۱۵ نفر ایرانی به یک جوان افغانستانی را نشان میدهد که گویا در یکی از شهرهای بندری ایران است.
در ویدئو دیده میشود که افرادی زیادی این مرد افغان را مورد ضرب و شتم شدید قرار میدهند تا جای که او دیگر قادر نیست از جایش بلند شود.
هزاران تصویر و عکس از بدرفتاری ایرانیها نسبت به افغانستانیهای مقیم ایران در شبکه های اجتماعی بازنشر شده اند. اینها تنها به خاطر حمله یک جوان به سه روحانی ایرانی در مشهد است که هنوز به صورت رسمی افعانستانی بودن ضارب تایید و اعلام نشدهاست.
ذبیحالله مجاهد سخنگوی دولت طالبان در واکنش به حمله مشهد در توییتر این حمله را محکوم کردهاست و نوشتهاست که این حمله “ربطی به افغانها و افغانستان ندارد”
وزارت خارجه دولت طالبان در پیوند به بدرفتاری و شکنجه افغانها در ایران، سفیر این کشور را در کابل به وزارت خارجه فراخواندهاست.
افغانهای که برای ایران جان دادند
عدهای از افغانستانیها از زمان جنگ ایران و عراق هوادار دولت ایران بودند و هنوز در جبهات جنگی و سیاسی این کشور جان فشانی میکنند.
هزاران افغان در زمان جنگ ایران و عراق در کنار ایرانی جنگیدند و برخی از اینها هنوز زندهاند و حتی کارت مهاجرت هم ندارند.
بعد از ایران که ایران برای دفاع از رژیم بشار اسد در سوریه آستین بالا زد حضور افغانها در این جنگ نیابتی بیش از دیگران ملموس و پررنگ بود.
سپاه و دولت، از دو طبقه مهاجرین ساکن ایران برای دفاع از اسد استفادهکردند:
۱_افغانستانیهای که از لحاظ ایدلوژی و مذهب با ایران به شدت نزدیک بودند و خود را متعلق به ایران میدادند و ایران را متعلق به خود میدادند که این مهم، همیشه یک طرفه بودهاست و ایرانیها هیچگاه ثابت نکردهاند که از هواداران افغانستانی شان حمایت میکنند.
۲_افغانستانیهای که بدلیل فقر به ایران پناه بردهاند و در آنجا نیز درآمد کافی ندارند.
گزینه دوم بیشترین سرباز لشکر فاطمیون را تشکیل میدهد. اینها برای پول و کارت اقامت در ایران سالها در سوریه جنگیدند که یا کشته شدند و یا زنده هستند و هنوز هم چرخ زندگی شان لنگان لنگان میچرخد.
افغانها و شغلهای سخت
بخش کلان نیروی کار سخت در ایران را مهاجرین افغانستانی تشکیل میدهند. اینها از کار ساختمانی گرفته تا سنگ بری و چاه فاضلاب پاکی و لوله کشی و شغل های سخت دیگر را به عهده دارند.
چند سال قبل یکی از کودکان کار افغانستانی در ایران گوش اش را بریدند که در رسانه ها و شبکههای اجتماعی بصورت گسترده واکنش برانگیز شد.
در آن زمان، الهام فخاری؛ رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در واکنش به انتشار این فیلمی از این کودک، گفته است: من با شهردار منطقه ۳ در این خصوص صحبت کردم و قرار شد
پیگیریهای لازم صورت بگیرد. فخاری در ادامه به عملکرد پیمانکاران شهرداری انتقاد کرده و گفت: متاسفانه برخی از پیمانکاران وظایف خود را به پیمانکاران درجه ۳ واگذار کردند و در ادامه ممکن است شاهد چنین اتفاقاتی باشیم.
او همچنین به بهره کشی از کودکان و نوجوانان افغانستانی بخش نظافت شهرداری تهران، اذعان کرد.
معاون امور مناطق شهرداری منطقه ۳ گفت: دستور پیگیری ماجرای بریده شدن گوش کودک کار را صادر کردهایم و چنانچه اتهام گفته شده اثبات شود به شدت با آن برخورد خواهیم کرد و پرونده را به مراجع قضایی ارجاع میدهیم.
صورت مسأله بسیار ساده است؛ گوش یک کودک مهاجر افغان که از مسیر زباله گردی، تأمین معاش می کرده، از سوی کارمند اجیر شهرداری تهران، بریده شده است. جرم این کودک هم واضح است: ربودن زباله های تهران نشین های مرفه!
«افغانی» بودن به تنهایی در ایران، جرم بزرگی است. به دختران شش ساله شان تجاوز میکنند، آنها را میکشند و اجساد شان را با تیزاب پاشی، معدوم میکنند. برای شان شغل های «کثیف» تعریف می کنند؛ در مقابل شغل های «شریف» که باید شهروندان نژاده و نجیب آریایی نسب ایرانی، از آن بهره مند شوند.
اینجا ایران است؛ ام القرای جهان اسلام، کشور امام زمان، نماد عدالت علوی و الگوی درخشان حکومت داری اسلام بدون مرز!
توهین، تحقیر، تجاوز، بازداشت های گروهی، شکنجه و آزار، زورگیری، حق خوری، هراس بی پایان برخوردهای خشن پولیسی و… بخشی از خاطرات مشترک نسل افغانستانی هایی است که تجربه سفر و اقامت در ایران را دارند. حالا این خاطرات قابل افتخار، با شکنجه افغانهای مهاجر، بریدن گوش و تجاوز و مرگ، مستندسازی می شود تا در حافظه روابط تاریخی دو ملت، جادوانه شود. شاید روزی مردم افغانستان به این درک از وضعیت برسند آنچه که سیاست مداران ایران میگویند: “اشتراکات وسیع فرهنگی، زبان و فرهنگ مشترک و تمدن دیرینه دو ملت” یک دورغ بزرگ سیاسی است.