اگر نسل کشی هزاره ها در افغانستان به خوبی درک شود، در جهت اتحاد و همدلی مردم کشور و جنبش اجتماعی برای عدالت و برابری همگانی و برای همه بسیار موثر واقع میشود، چون نسلکشی در بستر تاریخی، فرهنگی، دینی و سیاسی ای خاص رخ میدهد.
داکتر محمدامین احمدی
کابل۲۴: مردم افغانستان با فهم مشترک خویش از نسل کشی هزارهها به ریشههای خشونت، جنگ و تبعیض در عمق فرهنگ و سیاست خود شناخت پیدا میکنند و به اصلاح آن خواهند پرداخت و مبارزه با نسل کشی هزاره ها به یک آرمان بزرگ و الهام بخش و افتخار آفرین تبدیل میشود.
لکن درک این نکته برای بسیاری از هموطنان ما دشوار است. به باور این جانب موانع ذیل سبب شده است که این درد خاص و ویژه هزارهها به خوبی درک نشوند:
۱. عدم آشنایی با تعریف حقوقی جنوساید و تفاوت آن با جنایت علیه بشریت و جرائم جنگی؛
در واقع این سه سطح از جنایت و جرائم بین المللی میتواند همه جنایات رخ داده در افغانستان را مطابق خصوصیات هریک توضیح دهند.
۲. عدم آشنایی با ماهیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نسل کشی و سازوکارهای فرهنگی و سیاسی آن، یعنی ایدئولوژی و ادبیات نسل کشی که وقوع آن را به لحاظ اجتماعی ممکن ساخته و توجیه میکند.
۳. این تصور نادرست که نسل کشی محصول یک نزاع همه جانبه میان دو قوم است . پس اگر هزارهها نسل کشی میشود، قوم دیگر مجرم است. این تصور نادرست است. رادیکالیزم و شوونیسم قومی غیر از قوم است.
۴. این تصور اشتباه که به رسمیت شناختن نسل کشی یک گروه قومی و یا مذهبی نوعی امتیاز قومی برای آن قوم به وجود میآورد. این تصور نادرست است ، بلکه همانگونه که در مقدمه ذکر کردم این شناخت به فهم ریشههای خشونت و تبعیض کمک کرده و جامعه را به صلح و آشتی پایدار کمک میکند.
این جانب میکوشم طی چهار یادداشت این چهار مطلب را توضیح دهم.