زبان مادری!

روز سه‌شنبه، دوم حوت، مطابق با بیستم‌ویکم فبروری، روز جهانی زبانِ مادری بود. زبانِ مادری آن‌قدر مهم و پاس‌داشتنی است که یک روز خاص در دنیا بدان اختصاص یافته است.

مگر نقش زبان مادری در زندگی انسان‌ها چیست؟

در قرآن، اختلاف و گونه‌گونگی زبان، جزء نشانه‌های قدرت الهی قلمداد شده؛ نیز تنوع رنگ و نژاد، بهانه‌ی آشنایی اقوام و تیره‌ها عنوان یافته است.

نویسنده: محمدعلی فیاض‌بخش

کابل۲۴؛ در میان بی‌شمار معجزات آفرینش، یکی از سربه‌مُهرترین و اعجاب‌انگیزترین‌ها، اصل زبان و زان‌پس تنوع و‌ تعدد زبان‌هاست.

این معجز عظیم -لیک از آن روی که با زندگی شبانه‌روزی ما، همچون دم و بازدم ما، با ما همراه و‌ هم‌نفس است- از هیمنه در چشم ما افتاده و هیچ تأمل و‌ نگاهی را به خود نمی‌تابانَد؛ همچو خورشید -که تا هست و‌ می‌تابد- هیچ چشمی را به سوی خود نمی‌خوانَد.

زبان مادری، آموختنی نیست؛ زیستنی‌است؛ …و همین است معجزه‌ی زبان که خدای آفریننده بدان توجه داده است.

کودک، در آستانه‌ی زبان‌گشایی، نمی‌داند از دستور و‌ نظم زبان، چه چیز را باید رعایت کند و کلمات را بر چه فرمی کنار هم بنشاند و از پیش، نه می‌اندیشد و نه می‌تواند بیندیشد که آرایش جمله را بر چه نظم و نسقی بچیند؛ اما آنچه را باید بگوید، در صرف فعل و کاربرد ضمایر و حتی صفات و قیود، درست به کار می‌بَرَد و در این کاربری و انتظام‌دهی به کلمات در قالب جملات، به تنها چیزی که توجه ندارد و بدان نمی‌اندیشد، «دستور زبان» است!

بدین سبب است که گویند: «زبان، مال مردم است.» بدین‌سان، دستور زبان، پی‌آمد این «مال»، برساخته‌ی دستوریان می‌شود.

به بیان دیگر، سعدیِ جان بر وفق نظم و قاعده‌ای که دستورزبان‌نویسان نوشته‌اند، نظم و‌ نثر نساخته؛ بلکه بر عکس، از گفتار سعدی -که ترازِ سخن پارسی‌است- بنای قواعد دستور زبان را گذارده‌اند و برپا کرده‌اند.

زبان مادری ما پارسیان، صندوق محافظت از گنج‌های فرهنگ و اخلاق و ادب و آداب و زندگی، در یک کلام، گنجور آدمیت ماست.
نمی‌دانم آیا می‌دانید، یکی از خوش‌آهنگ‌ترین زبان‌ها در دنیا در گوش ناآشنایان به زبان پارسی، زبان پارسی است؟!

ما را می‌شنوند و کلاممان را نمی‌فهمند و اما از آهنگ سخن پارسیمان لذت می‌برند؛ همچون سمفونی بتهوون و آرشه‌ی باخ و ردیف‌های موتزارت و اپرای اشتراوس؛ که بود و نبود کلام در آن‌ها، لذت گوش‌کردنشان را نه می‌افزاید و نه کم می‌کند.

دریغا دریغ اما، هزاران و هزار افسوس؛ امروز در میان ما پارسیان ایرانی، به هزارویک دلیل، از جمله بی‌خبری، این زبانِ بنیانی به بی‌مهری جانگزایی دچار شده؛ تو گویی «کرونایی» پنهان‌، سال‌هاست به جان این زبان افتاده؛ خوره‌وار و موریانه‌صفت.

زبان پارسی، جایگاه هیمنه و جلال و حرمت و زیبایی‌اش در زندگیِ زیستنی‌مان کجاست؟

دانش‌آموزانمان در آموختن و علاقه‌مند‌شدن و حرمت‌نهادن به زبان فاخر مادری خود، چه میزان، سترگ و شگرف، آموزش می‌بینند؟

دانشجویانمان در کنار حل‌وفصل فرمول‌های ریاضی-فیزیک برای نمایش‌های المپیادی، چقدر سوادِ فارسی دارند و چقدر بر آن‌ می‌افزایند؟

مدرسان و استادانمان با زبان مادریشان، چه میزان آموخته‌ و آمیخته‌ی حرفه‌ای و کلاسیک و آکادمیک هستند

رسانه‌های ما -به خصوص آن‌که قرار بود دانشگاه عمومی شود- چقدر زبان پارسی را بدرستی می‌دانند و حرمت می‌نهند و از زبان‌ورزانِ آزموده و پارسی‌شناسانِ زبانْ‌سوده بهره می‌برند؟

از چهار سؤال فوق بگذریم! از طبله‌ی سخن‌گویان روزمره – که صدایشان به‌ گوش عوام‌ناس می‌رسد- چقدر بوی عطر پارسی لطیف و زیبا و فاخر و ادیبانه (بلکه مؤدبانه!) برمی‌خیزد؟!

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *