دختری در پرتو آرزوهایش (۲)

پدرم برای فرستادن من به دانشگاه رو حرف‌های بسیاری کسانی‌که او را جاهل خطاب می‌کردند چشم و گوش بسته بود و به تنها خواسته من که رفتن به دانشگاه بود لبیک گفته و از هر نوع حمایت که از دستش بر می‌آمد برای رسیدن من به آن دریغ نورزیده است.

فریال یعقوبی

کابل۲۴: از این بیشتر نمی‌خواستم باعث رنج و ناراحتی اش باشم و همه تلاشم را می‌کردم تا باعث فخر وغرور او باشم نه از راه عرف و عنعنات بلکه از راه حقیقی آن از راه علم…

پایان سمستر بهاری بود پس از خارج شدن از دانشگاه سرکار رفتم امروز چهارمین دور حقوقم را می‌گرفتم با خود برنامه ریزی کردم تا در اولین قدم باید پول مصرف یک ماهه خانوادم را بفرستم پول غذا و مصارف لیله را پرداخت کنم.

حقوقم را در بکسم گذاشته از محل کار بیرون شدم. به‌یک چشم برهم زدن شاهد دستبرد زحمات یک ماهه ام شدم.

سارقی از کنارم مثل برق رد شد فریاد زدم دزد، دزد، دزد دستگیرش کنید بکسم را دزدید، پسری از عقب اش شتافت اما نتوانست او بگیرد.

کناری یکی از پیاده رو‌های خلوت نشسته خیلی ناامیدانه به خود فرو رفته بودم پیر مردی در کنارم نشست اصلاً نگاهی به او نکردم.
پیر مرد: می‌دانی زندگی از مسیرهای گوناگون درسش را می‌دهد
گاهی با دادن وگاهی با گرفتن چیزی.

من: آن پول حقوق یک ماهه‌ی من بود باید برای خانواده‌ام می‌فرستادم، مصارف لیله را می‌پرداختم و… مکث کرده سکوت کردم.
پیر مرد: یک‌روز مردی که در حومهٔ محل زندگی خود به گردش رفته بود، زمانی که گل‌ها ‌و گیاهانی یکی از یکی زیباتر تماشا می‌کرد متوجه یک پیلهٔ کوچک شد.

پیله کم مانده بود که باز و بازتر شود. مرد بلافاصله حدس زد که احتمالاً پیلهٔ پروانه باشد. به این فکر کرد که ممکن است این فرصت دیگر برایش پیش نیاید برای همین تصمیم گرفت که اولین دقایق به دنیا آمدن یک پروانه را تماشا کند.

به انتظار نشست اما بدن کوچک پروانه از پیله در نیامد. فکر کرد ممکن است پروانه از تلاش برای بیرون آمدن از پیله دست برداشته باشد.

برای همین تصمیم گرفت به پروانه کمک کند. از این رو چاقوی کوچکی از جیبش بیرون آورد و شروع به بزرگ کردن سوراخ روی پیله کرد.

بلافاصله پروانه از پیله بیرون آمد. اما بدنش ضعیف و کم نیرو بود. باز پروانه را زیر نظر گرفت. با خود گفت: «کمی بعد پرهایش را باز و پرواز می‌کند» اما نشد.

پروانه، بقیهٔ عمرش را با بدنی خشک و پرهایی چروکیده روی زمین خزید، هر چقدر امتحان کرد، نتوانست پرواز کند. آن مرد نیت خیر‌ داشت و دوست داشت کمکی بکند، اما چیزی که نمی‌دانست این بود که پرهای آن پروانه با تلاش برای بزرگ کردن سوراخ قوی می‌شد و مایع موجود در بدنش فقط در صورت آن فشار، به پرهایش منتقل می‌شد.

آن مرد بعد از فهمیدن این مسئله درسی از آن گرفت که تا آخر عمر فراموش نکرد.

گاهی در زندگی تنها چیزی که به آن احتیاج داریم، در فشار بودن و تلاش کردن است. *اگر به ما اجازه داده می‌شد که بدون هیچ تلاشی پیش برویم، در یک نقطه ثابت می‌ماندیم، نمی‌توانستیم نیرومند شویم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم.

پیر مرد صورتش را به‌طرف من دور داده و با آوازی تند گفت: بلند شو!
من: نمی‌توانم.
پیر مرد: دستش را به اشاره کمک دراز کرده و گفت: بلند شو!
بلند شدم دستم را گرفت دوباره رهایم کرد.

من: وقتی محکم نگه نمی‌داشتی پس چرا دستم را گرفتی.
پیر مرد: شاید من بتوانم امروز دستت را بگیرم و تو را بلند کنم اما فردا برای گرفتن دستت کسی نیست گفته و رفت.

پیر مرد بر من مهم‌ترین درس زندگی را آموخت و رفت. دستانم را به هم گره زده بلند شدم شاید در این حال، این تمام کاری بود که باید انجام می‌دادم.

تلیفونم زنگ خورد دستم را در جیب برده دیدم تماس پدرم است، جواب دادم.
پدرم: سمیه دخترم قرار بود پول بفرستی هنوز برایم نرسیده.
من : امروز نتوانستم معاشم را بگیرم فردا می‌فرستم پدر جان فعلاً مصروف هستم باید قطع کنم گفته و تلیفون را قطع کردم.

باید تا فردا پول را می‌فرستادم قدم زنان حرکت کرده غرق در فکر بودم که چشم به اعلان کاریابی نصب شده رو شیشه رستورانت افتاد.( نیاز به صفا کار) داخل رفته با مدیر صحبت کردم و فوراً به کار آغاز کردم مدت شش ساعت بی وقفه کار کردم دست مزد آخر روزم را گرفته و با خود گفتم فعلاً این را بفرستم آینده خدا مهربان است.

رخصتی وسط سمستر تمام وقت کار کردم صبح ها به صفا کاری خانه‌ها می‌رفتم و بعد از تایم هم به مغازه که کار می‌کردم. این‌گونه پول بیشتری بدست آورده و توانستم تا شروع سمستر از شر قرضداری‌هایم خلاص شوم.

ادامه دارد…

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *