نیکلاس ولترستورف میگوید «تو به کسی که در حال رنج کشیدن است چه میگویی؟ در این حالت برخی از مردم، حکیمانه سخن میگویند. ما از چنین افرادی عمیقاً سپاسگزاریم. افراد زیادی هستند که به ما تسلّی میدهند، اما همهٔ مردم از چنین موهبتی برخوردار نیستند.
مسکا فیضی
کابل۲۴: برخی از آنها سخنان عجیب و نابجایی به زبان میآورند. سخنان تو لازم نیست حکیمانه باشد. سخنی که از جان برآید، بهتر از کلماتی که بر زبان جاری میگردد، شنیده میشود.
حتی اگر اصلاً چیزی به ذهنت نمیرسد، فقط بگو: من نمیتوانم چیزی بگویم، اما دلم میخواهد بدانی که در غم تو شریک هستم، و یا حتی در آغوش گرفتن نیز میتواند تسکین درد او باشد.
اما لطفاً این را نگو که این درد تو واقعاً آنقدرها هم بد نیست، چرا که به راستی درد بزرگی است؛ مرگ، وحشتناک است و شیطانی. اگر فکر میکنی وظیفهات به عنوان تسکیندهنده این است که به من بگویی درد من واقعاً آنقدرها بد نیست، در غم من با من منشین بلکه در فاصلهای دور از من بایست.
آنچه من نیاز دارم که بشنوم، آن است که درک کنی این رنج چقدر دردناک است. من نیاز دارم از تو بشنوم که تو در درماندگیام با من شریک هستی. برای تسکین من باید به من نزدیک شوی و در زمان سوگواریام کنارم بنشینی.
واقعا زمانی که کسی در حال رنج کشیدن است به او چه باید گفت؛ آیا میتوانیم با گفتههای خود او را تسکین دهیم. شاید این رفتار در کشورهای متفاوت؛ گوناگون باشد. در کشور من برای تسکین دردی و یا حتی شادی میگویند قسمت تو بود، خدا را شکر کن.
وقتی کسی دردی میبیند میگویند قسمت همین بود و باید صبر کنی. راه تسکین درد را همین میدانند. اما فکر نمیکنم کسی همان لحظه خود را جای فرد رنج کشیده قرار دهد و بخواهد برای مدتی کوتاه هم که شده درد و رنج فرد را تجربه کند.
دست تقدیر در زندگی روزمره ما همیشه یک قدم از اراده ما پیشتر بوده و است. گاهی از خود میپرسم، آیا خدا میخواهد بعضی از آدمها رنج بکشند و در سوگواری باشند؟
هرچه است این است که کسی نیست از دید عامل، کسی که در بلا گرفتار است به مسائل نگاه کند؛ دعوت به آرامش و یا تلاش برای دعوت به آرامش و فقط حرف زدن جزئی از فرهنگ ما در کشورمان شدهاست. شکایت از زمانه یا شکایت از وضعیت فردی و اجتماعی گاهی ناشکری و گناه نا بخشودنی است.
چرا افراد بدون اینکه راهکار یا برنامهای برای تسکین درد ارائه کنند؛ فقط حرف میزنند و دعوت به صبر میکنند، خیلی از صبرها نتیجه نداشته و سرانجامی دردناک برای تو بوجود آوردهاست.
تصور من این است؛ هنگام رسیدن غمی، مشکلی، حادثهای و یا جنجالی برای یک فرد میتوان همدلی کرد و با او همراه شد.
تلاش برای بیرون کشدین فرد در گیر ناراحتی اگر میدانیم امکان دارد و اگر نمیتوانیم به تعبیر ستورف کنار بایستیم تا حداقل نمکی نباشیم برای زخمهایی که قرار نیست درمان آن باشیم.