پریگوژین و معمای روسیه اروپایی

روسیه معمایی در اروپا و یکی از استثناهای مهم تاریخ مدرنیزاسیون است. تنها قدرت اروپایی که به آرمان حکومت قانون و دمکراسی دست نیافته، در تناقضی عیان می‌خواهد به ارتش نیرومندش افتخار کند. زیرا از این رهگذر می‌تواند از پس حس تحقیر ناشی از عقب ماندگی از ملت های دیگر بر بیاید. دقیقا به همین خاطر، لحظات مهم اصلاحات در تاریخ آن، بلافاصله پس از شکست های نظامی فرا رسیدەاند.

✍ صلاح‌الدین خدیو

کابل۲۴:جنگ روسیه و عثمانی بر سر کریمه در سال 1853 اولین نمونه است. خاطرەی پیروزی عظیم بر ناپلئون هنوز در حافظەی جمعی روسها زنده بود که ناگهان در جنگ کریمه خود را در برابر ائتلافی جهانی یافتند.

درست مثل حملەی فبروری 2022 به اوکراین، جهان غرب پشت سر عثمانی قرار گرفت و شکستی خفت بار به روس ها تحمیل کرد. تحقیر ناشی از آن باعث اصلاحات نیمەی قرن نوزده شد. رژیم ارباب و رعیتی لغو و تکاپویی شتابان برای نوسازی آغاز گردید.

شکست سال 1905 از‌ جاپان کوچک و تازه به دوران رسیده هم به شکاف میان نخبگان حاکم دامن زد. شکافی که از دل آن انقلاب مشروطەی 1905 ظهور کرد.

هنگامی که نظام پوسیدەی تزار در‌ جنگ جهانی اول کارنامەای بد از‌ خود بجای گذاشت، انقلاب اکتبر 1917 به رادیکال ترین تغییر سیاسی این کشور انجامید و لنین وعدەی آغازی نوین داد.

حتی اصلاحات گورباچفی هم معلول تحقیر و ترس روانی از شکست در جنگی فرضی بود. برنامەی ابتکار دفاع استراتژیک رونالد ریگان موسوم به جنگ ستارگان، فقط عقب ماندگی علمی مسکو را برملا نکرد. بلکه به هراسی دیوانەوار نزد حاکمان کرملین انجامید و بە نیم قرن جنگ سرد پایان داد.

پس از آشکار شدن شکست و گرفتاری روسیه در اوکراین ناظران با ارجاع به الگوی تاریخی بالا در اندیشەی ترک خوردن نظام به ظاهر پولادین پوتین افتادند.

این گمانه با عملکرد فاجعه بار ارتش روسیه که بیانگر پوسیدگی، فساد و ناکارامدی رژیم الیگارشیک پوتین است، پدید آمد. از این رو  این انتظار به وجود آمد که وحدت نخبگان حاکم ترک بردارد و فصل دیگری از اصلاحات فرا رقم بخورد.

شورش گروه واگنر تحقق این پیش‌بینی بود. طرفه آن که پوتین در ابتدا آن را با تحولات سال 1917 مقایسه کرد:

اشاره به جنگ داخلی میان سرخ‌ها و سفیدها در بحبوحەی شکست در جبهەهای جنگ جهانی. این اشاره بیانگر آمادگی تلویحی پوتین به ورود به نوعی جنگ داخلی در میانەی جنگ اوکراین بود.

اما پایان نسبتا آسان شورش پریگوژین، بیشتر آن را شایستەی کودتای اگست 1991 می کند. زمانی که محافظه کاران حزب کمونیست برای پایان دادن به عهد گورباچف و بازگشتن به رژیم قدیم، وضعیت اضطراری اعلام کردند.

کودتا با مقاومت مردم به رهبری یلتسین شکست خورد و گورباچف از بازداشت و مرگ گریخت. اما بلافاصله افول قدرت وی آغاز شد و شش ماه بعد از شوروی و رهبر آن اثری نماند.

شکست از جاپان و انقلاب بورژوا دمکراتیک 1905 هم سرمشق مناسبی برای پیش بینی تحولات پس از شورش واگنر است.

تاکید پوتین در نطق دیشب، مبنی بر محتوم بودن شکست شورشیان در هر شرایطی، تلاشی بی ثمر برای سرپوش نهادن بر تضعیف رژیم و شکنندگی آن است.

غیر از ماجراجویی مفتضح در اوکراین، شورش پریگوژین افسانەی قدر قدرتی او را زائل کرد. و مهم تر از هر جیز علامتی بزرگ جلو ساختار حکمرانی او گذاشت: پایان فصل الخطابی ارباب بزرگ در میان مجموعەای از اربابان متوسط و کوچک از قبیل پریگوژین، قدیروف و …

قابل انتظار است که رژیم در کوتاه مدت خشن تر و سرکوب تر شود، اما در میان مدت نمی تواند بر تضادهای داخلی و بحران های ناشی از‌ جنگ اوکراین فائق آید. تحولات آتی و روند جنگ اوکراین نشان می دهد که روسیه راه 1991 را خواهد رفت یا مسیر هموارتر 1905!

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *