همزمان با عید قربان، قرآن کتاب مقدس مسلمانان شاهد دو مواجهەی متفاوت در دو کشور اروپایی بود. در روسیه، پوتین در مسجد قدیمی دربند داغستان حضور یافت و ضمن تبریک عید قربان از خطیب مسجد یک نسخەی نفیس از قرآن کریم را به عنوان هدیه دریافت کرد.
کابل ۲۴؛ پوتین قول داد از آن به نحو شایستەای در کرملین نگهداری کند. همان روز در سوئد یک فرد عراقی الاصل اقدام به سوزاندن صفحاتی از قرآن کرد و اعتراض شدید ترکیه را برانگیخت.
استفادەی ابزاری از احساسات مذهبی مسلمانان در میان قدرت های اروپایی مسبوق به سابقه است و پوتین قدم روی جای پای قیصر آلمان و هیتلر می گذارد.
هیتلر در جریان جنگ گردان های اسلامی تشکیل داد و حتی نخستین مسجد برلین را برای اسرای مسلمان تاسیس کرد.
رویکرد “اسلامی ” هیتلر ملهم از سلفش ویلهلم دوم بود که از اواخر قرن نوزده جهت مقابله با چالش بریتانیا، فرانسه و روسیه به فکر استفاده از مسلمانان افتاد و به امپراتوری عثمانی نزدیک شد.
در جریان هر دو جنگ جهانی آلمانی ها از طریق رادیو و انتشارات می کوشیدند احساسات جهان اسلام را علیه سه عامل برانگیزند:
استعمار اروپایی، الحاد روسی، توطئەی بین المللی یهودیان و برادری مخفیانەی این سه علیه مسلمانان.
هرچند این رویکرد از تناقضات مهم نظری و عملی رنج می برد، اما در مواردی قرین موفقیت بود.
روسیەی کنونی در زمینەی استفادەی ابزاری از اسلام جای آلمان قیصری و نازی را گرفته و جهت مقابله با غرب با ترکیەی مسلمان نرد عشق می بازد.
ناسیونالیسم روس، اورآسیاگرایی، مغازله با کلیسا و دولت پرستی وجوه عمدەی ایدئولوژی کرملین هستند که اجازه می دهد آن را در خانەی ایدئولوژی های راست افراطی قرار داد.
غیر از اورآسیاگرایی که می تواند زمینه ساز برخی ارزش ها و منافع مشترک میان روسیه و جهان اسلام باشد، بقیەی این عناصر سنخیت روشنی با ارزش های اسلامی ندارند.
طرفه آن که حامیان اصلی پوتین در میان احزاب راست افراطی اروپا، اسلام ستیزان درجه اولی هستند که از هیچ فرصتی برای ابراز تنفر خود خودداری نمی کنند.
پوتین رهبر محبوب و الگوی زمامداری ترامپ، نتانیاهو و دستجات فاشیست اروپایی است. در جهان شرقی هم مستبدانی چون، شی، مودی و اردوغان او را می ستایند.
مراسم های قرآن سوزان که هر از گاهی در یکی از لیبرال دمکراسی های غربی رخ می دهد و به مدد اصل آزادی بیان جلوی آن گرفته نمی شود، در اصل دستپخت فکری و سیاسی این دسته است.
اینان بر اثر بحران مهاجرت و حضور فزایندەی مسلمانان و هراس از زوال اروپا به عنوان یک واحد تمدنی مسیحی و واحەای هویتی با میراث یونانی و رومی به جنگ باورها و تعالیم اسلامی می روند.
جالب این است که انقلاب هویتی پیشگفته باعث شده کهاین بار احزاب چپ و کمونیست به مدافعان اصلی اقلیت های مسلمان جوامع اروپایی و پاسداران تنوع و تکثر و چند فرهنگ گرایی تبدیل شوند.
فارغ از این تاملات، تشخیص میزان صداقت راست های افراطی اروپا و دار و دستەی پوتین در این زمینه سخت نیست.
دست کم منافع ملموس ژئوپولتیک و سویەهای راهبردی پررنگ سیاست پوتین روشن است.
طبعا کسی که دو شهر اسلامی حلب و گروزنی را با مساجدشان به تلی از خاکستر تبدیل کرد، نمی تواند اسلام خواهی راستین باشد.
مساله اما چیز دیگری است; آیا می توان او را یک راست افراطی واقعی و ثابت قدم حساب کرد؟
تردید دارم! اگر کار و بار چپ هنوز رونق سابق را داشت، یحتمل به عنوان یک مامور سابق ک.گ.ب که ستایشگر استالین هم هست، از نردبان چپ گرایی بالا می رفت.
صد البته برای پوتین چپگرای فرضی هم بالا رفتن از نردبان اسلام خواهی دروغین کار سختی نبود.
لنین سازندەی دولت شوروی اصلی ترین حامی آتاترک در نبرد استقلال بود و با برپایی کنگرەی ملل شرق در باکو در سال 1920 به طمع استفاده از ظرفیت های نارضایتی و عقب ماندگی ملت های مسلمان افتاده بود.
مساله از اساس یک رابطەی قدرت نابرابر است. وضعیتی که دولت های مسیحی غربی با ایدئولوژی های گوناگون سیاسی می توانند از آمال و احساسات مذهبی مسلمانان سوء استفاده کنند.
سیاستی که مسلمانان در آن به طور کلی فاقد عاملیت هستند. چه غیر قابل تصور است که هیچ دولت یا رهبر اسلامی بتواند فرضا در راستای افزایش نفوذ سیاسی و عمق ژئوپولتیک خود به بازی با افکار عمومی غرب و جوامع مسیحی بپردازد.
سویەهای شایستەی سرزنش این تاکتیک صرفا در انگیزەهای دروغین پلید و فریبندگی آن نیست، بل پیامدها و انگیخته های آن را هم نباید از نظر دور کرد.
حمایت فرصت طلبانەی دولت ریگان از ” جهاد افغانستان ” نمونەای قابل تامل است.
دامن زدن به افراط گرایی مذهبی در سراسر جهان و ویرانی نهادهای اجتماعی و سیاسی افغانستان از تبعات این اسلام خواهی دروغین بود.
مخلص کلام اینک قرآن سوزی لمپن پرولتاریای اروپایی با قرآن دوستی رهبر سابق پرولتاریا در روسیه، ماهیتا یکسان است.
صلاح الدین خدیو