روز جهانی زن در حالی فرا میرسد که جنبش مساوات طلبی زنان در کشورهای مختلف با وقفه و پسرفتهای مهمی روبرو شده است.
اسطورەی “مرد قدرتمند ” به مثابەی پیوست فرهنگی حکومتهای غیر لیبرال و اقتدارگرای عصر حاضر، دارای تضاد جوهری با برابری جنسیتی و پاسداشت بیچشمداشت حقوق زنان است.
کابل ۲۴: بازگشت ناسیونالیسم و غلبەی سیاست هویت در کنار ضدیت با جهانی شدن، مهاجرت، چند فرهنگ گرایی و …به طریق اولی زنان را هم هدف قرار می دهد. به عنوان بخشی از فرودستان که در زمینەهای سیاسی و اجتماعی محتاج توان بخشی اند.
حکومتهای اقتدارگرا در چین، روسیه، ترکیه، هند و …عموما توسط مردان قدرتمند رهبری میشوند. مردانی که با شنل “پدر ملت “بر دوش سیمایی مردانه به کشورهای شان بخشیدەاند.
در دموکراسیهای در حال زوال مانند لهستان و مجارستان، محافظە کاری سیاسی شدە بە بهانەهایی چون ارج نهادن به سنت و پاسداشت نهاد خانواده، سنگرهای حقوق مدنی را یکی یکی در مینوردد.
تجارب تاریخی نشان میدهد تعمیق و گسترش برابری جنسیتی تابعی از میزان دمکرتیک بودن یک جامعه است.
تقابل کارکردی ملی گرایی ستیزەجو با حقوق زنان و برابری جنسیتی، به بهانەی در اولویت بودن حقوق ملت، مانند هر ایدئولوژی جماعت گرای دیگر است.
در قرن گذشته مارکسیسم که داعیەی رهایی نهایی نوع بشر را داشت، نگاهی ابزاری و فرعی به حقوق زنان در پبش گرفته بود.
چه به عنوان یک ایدئولوژی مدرن که به قامت مرد سفیدپوست اروپایی دوخته شده، نزاع طبقاتی را اصل میدانست.
بدین سان عاری از خلاقیتهایی بود که بتواند فرودستان غیر اقتصادی نظیر زنان، قومیتها، اقلیتها و …را هم ببیند.
به همین سیاق مردسالاری مستتر در اسلام سیاسی نیز از جنس همان مرض ایدئولوژیکی است که ذکر آن رفت.
با این وصف علیرغم پیشرفت های بسیار، برابری جنسیتی حتی در دهەی سوم قرن 21 همچنان آرمانی دست نیافتنی است.
حتی در ایران 1401 شعلەور شدن یک جنبش اجتماعی قدرتمند که با قسمی عاملیت زنان همراه بود، چیزی از واقعیت پسرفت کلی امر دمکراتیک و سیاست زنانه در سطح جهانی نمیکاهد.
گرچه نمیتوان انکار کرد ایران به علت داشتن جامعەای پویا با داشتن انبوه جوانان و زنان شهرنشین و آموزش دیده، همواره دارای قسمی دینامیزم خاص اجتماعی خواهد بود.
عمدتا به دلیل شکافی که میان ساخت مردانەی حکومت و ذهنیت ” روستایی ” آن با بدنەی عمدتا شهری و زنانەی جامعه وجود دارد.
در پهنەی گیتی اما پوپولیسم و ملی گرایی به رهبری ” ابرمردان ” قدرتمند در حال گسترش است و موجی از محافظەکاری و لیبرال زدایی با خود می آورند.
ناسیونالیسم ستیزەجو امروز همان نقشی را بازی میکند که اسلام سیاسی و مارکسیسم انقلابی در گذشته ایفا نمود:
موکول کردن تمام امور به پس از فیصلەی تضاد خلق و امپریالیسم و فرارسیدن آخرالزمانی که قرار است بیاید!
صلاح الدین خدیو