تنها کسی که فلسفیدن را بلد است و به معنای واقعی میفلسفد؛ یعنی کسی که در جهان تمام وجود خودش را به عنوان بدن پرسش تحمل میکند، میتواند سنگینی خوبی این را بداند که فاصله بین زندگی صرف (مثل نباتات و حیوانات) و زندگی کردن (مثل جسم فانی ،یعنی کسانی که قادر و محکوم به پرسیدن از معنای زندگی خود هستند)،چقدر است.
نویسنده : فتحي المسكينی
ترجمه از عربی : عصمت رحیمی
کابل ۲۴: از آنجایی که میفهمیم فلسفه یک ادعای حکمت مانند (الهیات) یا یک علم نظری و جدا شده از جهان و زندگی نیست، بلکه همیشه یک هنر و فن زندگی بودهاست و این امتیازی است که فقط (آنهای که قدرت پرسش از خود را) دارند ،برخوردارند. و آنکه قدرت پرسش از خود را دارد در انتهای کائنات قرار میگيرد و این (انتهأ) یک فضیلت متافیزیکی است نه یک خطأ الهیاتی .
همانطور که میشل فوکو در سلسله درسهای اخیر خود در باره تأویل توضیح داد :
«رومی ها فیسلوف را مشاور در هستی » می دانستند .
این بدان معناست که یک مشاور آن خط باریک میان صرف زیستن و زنده گی کردن را که معنای زنده گی ناشی از این هنر است مشوره دهد که این نوع تجربه زیستن «با پرسش» قدرت و هنر بزرگی می خواهد .
پ،ن: فتحی المسکینی نویسنده ،فیلسوف ،شاعر و استاد فلسفه معاصر در کشور تونس است او بیشتر از هایدگر و کانت متأثر است و اگر دراین متن مراد از آن موجود پرسنده از خود «دازاین » را هم ترجمه کنید اشکالی ندارد ،همچنان ترجمه «انتهأ» را میتوانید لوگوس هستی هم ترجمه کنید.