در خاورمیانه، چیزی هست به نام «سکوت سرد». جایی میان یک انفجار در دمشق، یک پیام توییتری از وزارت خارجه ترکیه، و یک بیانیه مبهم از کاخ سفید. در آن سکوت، خیلی چیزها گفته میشود. امروز، اسرائیل یکبار دیگر پرده این سکوت را کنار زد. موشکها به سمت مرکز فرماندهی مشترک ارتش سوریه در دمشق رفتند، تا یادداشت جدیدی بر حاشیه نقشه خاورمیانه جدید بنویسند.
کابل ۲۴: این بمباران فقط یک حمله نبود؛ یک پیام بود. پیامی چندلایه به ترکیه که عواقب جاهطلبی منطقهای و احتمالا از سر بیرون کردن تصاحب جای خالی ایران را یادآور میشود، به جولانی که بداند تصمیم اصلی را اسراییل میگیرد نه آنکارا ، به دروزیها و در اصل قومیتهای منطقه که به قدرت و پدرخواندگی اسراییل باور داشته باشند و در تکمیل نقشه جدید خاورمیانه که اسراییل علیه رقبا تدارک دیدهاست، همراهیاش کنند، به عربستان و کشورهای عربی دیگر که ذرهای در احیا یا امضای عاجل توافق ابراهیم تردید نکنند، به ایران که حالا نوبت تلآویو است که حلقه محاصره خود را در منطقه به رخ بکشد و البته آمریکا که ناچار است با اعتماد به نفس و ابتکار عمل قائمبه ذات نتانیاهو کنار بیاید.
از زمانی که تحلیلگرانی چون مایکل کوپلو و رافائل کوهن واژهی «اصلاح چمنزار»را وارد قاموس امنیتی اسرائیل کردند، ما فهمیدیم که تلآویو عاشق عملیات دورهای است. اما حالا، بازی کمی تغییر کرده: این دیگر فقط چمن نیست؛ اینبار انگار دارند خاک را از نو سرند میکنند.
یوسی کوپرواسر، افسر پیشین اطلاعات نظامی اسرائیل، در گفتوگو با والاستریت ژورنال گفته: «این فقط پیام به دمشق نیست. این سیگنال به تهران و آنکاراست که اسرائیل هنوز ابتکار عمل دارد.» در واقع، تلآویو میداند که سوریه یک زمین بیصاحب نیست؛ یک دالان است، دالانی که از بیروت تا بغداد کشیده شده است.
ترکیه که تاکنون با تمجیدهای ترامپ قند در دلش آب میشد حالا با زبان دیپلماتیک میگوید: «این حملهها ثبات سوریه را تهدید میکند.» ولی در ذهن مقامهای ترک، شاید چیز دیگری میگذرد. پایگاه «تی- فور»، مناطق نفوذ ترکیه در شمال، و آینده مذاکرات سوریه برای اردوغان بسیار حساستر از یک انفجار در دمشق است.
ترکیه نه میخواهد اسرائیل را تحریک کند، نه میخواهد مثل ایران باشد و نه میتواند آمریکا را به چالش بکشد در نتیجه آنکارا هنوز در تقلای نقش میانجی است ولی همه منجمله اسراییلیها میدانند میانجیگری در خاورمیانه اغلب بهانهای برای مانور قدرت و حقالسهم چشمگیر است.
در حالی که حملات در دمشق ادامه دارد، دیپلماتهای آمریکایی در وین، دوحه، و تلآویو اینطور نشان میدهند که بهدنبال کنترل یا توقف حملاتند. آمریکا در ظاهر از گسترش بحران نگران است، اما در عمل همراه هر مسیری است که نتانیاهو انتخاب کند.
اسرائیل در دمشق فقط مکانهای راهبردی را نزد، بلکه یک «داستان»را ویران کرد: داستان بازسازی سوریه، دولت وحدت ملی، خستگی از جنگ غزه و لبنان و ایران و افزایش نقش ترکیه. این حمله، فصل تازهای از «روایتهای پساجنگی» را رقم زد. جایی که دیگر مسئله فقط موشک و پدافند نیست؛ مسئله این است که چه کسی روایت را در کنترل دارد.
امروز در خاورمیانه، قدرت نظامی برای ضربه پیشدستانه حرف اول را میزند. تحلیلگران، هشدار میدهند. کشوری حس مصونیت ندارد، مردم میمیرند و دیپلماتها با ارجاع به قانون بینالمللی که دیگر کسی نمیداند کجاست؟ دور خود میچرخند. ولی واقعیت روی زمین چیز دیگری است: هیچکس جز نتانیاهو نمیخواهد جنگ بزرگتری رخ دهد؛ اما همه دارند برای آن آماده میشوند.


