آیا اوکراین به افغانستانِ پوتین تبدیل می‌شود؟

پایگاه خبری “اسپکتِیتور/The Spectator” در گزارشی تحلیلی، ضمن پرداختن به آخرین تحولات جنگ اوکراین، به طور خاص سعی کرده به این سال پاسخ دهد که آیا اوکراین، با توجه به روند مقاومت‌ها در این کشور در برابر حمله روسیه، به افغانستانِ پوتین تبدیل خواهد شد یا خیر؟

این پایگاه خبری به طور خاص راهکار‌های اساسی که کشور‌های غربی در شرایط کنونی بایستی در مواجهه با روسیه مد نظر قرار دهند را بررسی کرده و تاکید کرده که نفوذ قابل توجهِ سرمایه داران در کریدور‌های قدرت کشور‌های غربی در نهایت موجب خواهد شد تا رهبران غربی، منافع آن‌ها را در در پوشش منافع ملی در چهارچوب معادله اوکراین در نظر گیرند و حتی در برخی موارد به مصالحه‌های پنهانی و پشت پرده دست بزنند.

پایگاه خبری اسپکتِیتور در گزارش خود می‌نویسد: «شاید “بن والاس” وزیر دفاع بریتانیا درست بگوید که ارتش روسیه در تحقق اهداف فوری خود در چهارچوب جنگ اوکراین ناکام بوده و متحمل برخی خسارات نیز شده است با این حال، این ادعای والاس که پوتین تاکنون شکست خورده، چندان برای مردم اوکراین که در مدت اخیر بویژه در شهر کیِف، شب و روز‌های سختی را در پناهگاه‌هایی زیرزمینی نظیر متروی این شهر از سر می‌گذرانند، چندان راهگشا و مهم نیست.

“ولادیمیر زیلِنسکی” رئیس جمهور اوکراین و همکارانش در دولت این کشور نیز که تاکید دارند اولویت اول نیرو‌های ویژه روسی، محو آن‌ها (اوکراین و دولت این کشور) از صفحه روزگار است نیز احتمالا چندان به این قبیل ادعا‌های وزیر دفاع بریتانیا توجهی نمی‌کنند.

همزمان با تشدید حملات روسیه به اوکراین، موضع گیری‌های مکرر رهبران غربی مبنی بر اینکه می‌خواهند “مادرِ تحریم ها” را علیه روسیه وضع کنند و جلوی جاه طلبی‌های پوتین را بگیرند نیز برای مردم اوکراین که زیر باران گلوله و موشک هستند، چندان کارگشا نیست. در عوض، تقطه تاکید مردم اوکراین در طرح درخواست‌هایشان از امریکا، اتحادیه اروپا و انگلستان این است که این دسته از کشور‌ها باید هر چه سریع‌تر به صورت عملی به دادِ اوکراین برسند.

باید توجه داشت که تحریم‌های جاری که کشور‌های غربی اعلام کرده اند بنا دارند تا علیه روسیه اعمال کنند، ماه‌ها طول می‌کشد تا اثرات خود را بر معادله اوکراین و اقتصاد روسیه بگذارند. از این رو، تکیه صِرف غرب به این مساله و یا تاکید بر ارسال میزانی محدود از تسلیحات به اوکراین، فقط و فقط نمود‌هایی از کم‌کاری‌های غرب در حمایت از یکی از متحدان نزدیکشان یعنی اوکراین است. مساله‌ای که می‌تواند دستِ روسیه در معادله جنگ اوکراین را تقویت کند.

باید توجه داشت که سازمان‌های اطلاعاتی غربی قبل از آغاز جنگ اوکراین، با دقیق‌ترین عبارات، پیش بینی وقوع بحرانی نظیر آنچه در شرایط کنونی با آن رو به رو شده ایم را ارائه کرده بودند. با این حال، برخی فکر می‌کردند که مانور‌های نظامی ارتش روسیه در جوار مرز‌های اوکراین صرفا نمود‌هایی از بلوف زنی پوتین هستند که وی از این طریق سعی دارد به نوعی توجه افکار عمومی کشورش را از برخی ناکارآمدی‌های داخلی منحرف کرده و در عوض، برخی تهدید‌های خارجی علیه روسیه را برجسته سازد.

در این چهارچوب، دولت‌های غربی پیشتر باید اقدامات گسترده‌ای را در حمایت و دفاع از دولت اوکراین در برابر روسیه انجام می‌دادند. با این حال، بی توجهی آن‌ها عملا فاجعه کنونی را خلق کرده است. در این راستا، اکنون یک سوال محوری مطرح می‌شود: در شرایط کنونی چه می‌شود و چه باید کرد؟

در پاسخ به پرسش مذکور باید گفت، اکنون رهبران غربی باید دو مساله اساسی را در رابطه با جنگ اوکراین مد نظر داشته باشند: اولا، آن‌ها باید راه‌های تحمیل هزینه‌های سنگین به روسیه را بررسی کنند و در عین حال رویه‌هایی را در پیش گیرند که مردم اوکراین به معنای واقعی کلمه ایمان بیاورند که غربی‌ها در جبهه آن‌ها ایستاده اند.

بسیاری از چهره‌های سیاسی و مشاوران نظامی و اطلاعاتی غربی در مدت اخیر گفته اند که پوتین با حمله به اوکراین، عملا لقمه‌ای که بزرگتر از دهان وی است را برداشته است. آن‌ها به طور خاص تاکید دارند که حتی اگر روسیه در جنگ اوکراین به برتری برسد و بتواند کیِف را فتح کند، این کشور با چالش‌های زیادی جهت حفط ثبات و امنیت در اوکراین رو به رو است و با شورش‌های گسترده‌ای نیز رو به رو خواهد شد.

مساله‌ای که در نوع خود می‌تواند اوکراین را به یک “افغانستانِ تمام عیار اروپایی” برای روسیه تبدیل کند. جدای از این‌ها باید توجه داشت که تحریم‌های تحمیلی از سوی غرب علیه روسیه تا حد زیادی اقتصاد این کشور را تضعیف خواهند کرد و مردم روسیه را نیز به دلیل محدود شدن دسترسی آن‌ها به منابع مالی و فناوری غربی، فقیر‌تر می‌کنند.

البته که هر دو گزاره بالا می‌توانند درست باشند با این حال، هزینه‌های جنگ اوکراین برای کشور‌های غربی می‌تواند بسیار بدتر باشد. مساله اصلی این است که زمانیکه از اقتصاد و تجارت و یا صنعت هوانوردی و پالایشگاه‌های نفت صحبت می‌شود (و کاستی‌هایی که احتمالا روسیه در بخش‌های مذکور در پی تحریم‌های غرب متحمل خواهد شد)، چین از این توانایی برخوردار است که که کمبود‌های روسیه را به بهترین نحو ممکن پوشش داده و تامین کند.

تردیدی نیست که “شی جین پینگ” رئیس جمهور چین نیز در جبهه ولادیمیر پوتین خواهد ایستاد و حتی در این زمینه حاضر است که بهایی گزاف را نیز بپردازد. دلیل اصلی این مساله نیز این است که اساسا چین نیز همچون روسیه، مشکلات و چالش‌هایی جدی را با غرب و آمریکا تجربه می‌کند.

اوکراین اکنون به خط مقدم تقابل شرقِ عصیانگر و غربِ وحشی تبدیل شده است. این دو جبهه، ایدئولوژی و آرمان‌های متفاوتی دارند و عملا چشم انداز‌های مختلفی را نیز ارائه می‌کنند و تفاسیر متفاوتی را هم در مورد موضوعات بین المللی ارائه می‌کنند.

با این همه غرب در شرایط فعلی، سعی دارد تا حمایت‌های نظامیِ گسترده تری را از اوکراین انجام دهد. مساله‌ای که البته بویژه با تهدید هسته‌ای روسیه، چشم اندازی دلهره آور را ایجاد کرده است. اضافه بر این، جهان غرب و به طور خاص اتحادیه اروپا باید تا جای ممکن شوک‌های کوتاه مدت به اقتصاد روسیه را افزایش دهند و چندان روی اثرگذاری بر اقتصاد این کشور در بلند مدت با استفاده از تحمیل سِیلی از تحریم‌ها چدان حساب نکنند.

در این راستا، غرب برنامه دارد تا روسیه را از دسترسی به سرمایه و نقدینگی کشور‌های غربی محروم کند (بویژه با اخراج آن از سیستم تبادلات مالی “سوییفت”) و در عین حال، از میزان وابستگی خود به نفت و گاز روسیه نیز تا جای ممکن بکاهد.

در این میان این سوال مطرح می‌شود که چرا غرب تاکنون تحریم‌ها و محدودیت‌هایی را علیه روسیه وضع نکرده که آثاری فوری و آنی را بر این کشور به همراه داشته باشند؟

در پاسخ باید گفت دلیل اصلی این مساله این است که امکان دارد تجار و اقتصاد اروپا، خود با یک شوک جدی رو به رو شوند. نباید فراموش کرد که بسیاری از تجار و کسب و کار‌های اروپایی از دولت روسیه در مسائل تجاری طلبکارند و یا در این کشور سرمایه گذاری‌هایی را انجام داده اند و در عین حال بسیاری از کشور‌های اتحادیه اروپا بویژه ایتالیا و آلمان نیز تا حد زیادی به انرژی روسیه (بویژه واردات گاز طبیعی از این کشور) وابسته هستند.

از این رو غرب به شدت هراس دارد تا هزینه‌های فوری را به روسیه تحمیل کند، زیرا خود با آسیب‌هایی جدی در بحث انرژی و تامین نیازهایش در این زمینه که در نوع خو در صنایع دیگر نیز استفاده می‌شوند، رو به رو خواهد شد.

با این حال، برخی ناظران وتحلیلگران در غرب معتقدند که اگر واقعا کشور‌های غربی به دنبال حراست از سبک زندگی و ایدئولوژی خود در برابر روسیه هستند، باید خودشان را آماده پرداخت برخی هزینه‌ها نیز کنند. این رویکرد حداقل در شرایط کنونی، چشم انداز روشنی ندارد، زیرا بسیاری از سرمایه گذاران غربی که در دولت هایشان نیز نفوذ قابل توجهی دارند، مانع از پرداخت هزینه از سوی آن‌ها می‌شوند و عما فقط به فکر منافع خود و نَه کلیت جوامع اروپایی هستند.

آن‌ها حتی در شرایط جنگی فعلی نیز سراغ حوزه‌های تجاری جدید در بحبوحه جنگ می‌روند و اساسا برای آن‌ها چیزی جز منافع اقتصادیشان معنا ندارد.

درست به همین دلیل است که برخی از تحلیلگران پیش بینی می‌کنند که بار دیگر غرب به احتمال زیاد راه همنشینی و مصالحه با روسیه و پوتین را در پیش خواهد گرفت. در واقع، این بازار‌ها و سرمایه داران خواهند بود که به سیاستِ اصلی غرب در قبال روسیه و جنگ اوکراین شکل خواهند داد. مساله‌ای که در نوع خود می‌تواند تبعات زیادی را برای سیاست بین الملل به همراه داشته باشد.»

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *