چهاردهم مارچ صدوسیونهمین سالروز درگذشت «کارل مارکس» فیلسوف، اقتصاددان، تاریخنگار، جامعهشناس، نظریهپرداز سیاسی و سوسیالیست انقلابی در سکوت گذشت.
در سال ۱۸۲۲میلادی یعنی دوصد سال پیش کسی مارکس را نمیشناخت زیرا وی در آن سال کودکی چهارساله در شهر «ترییر» آلمان، بود. وی حتی در چهاردهم مارچ ۱۸۸۳ که در لندن درگذشت و در گورستان «هایگیت» همین شهر دفن شد، هنوز شهرت جهانی کسب نکرده بود.
قرار بود دیدگاههای اقتصادی و سیاسی وی و «فریدریش انگلس» دوست نزدیک و همکار مارکس که در حمایت از قشر کارگر ارائه شده بود، کشورهای صنعتی و اروپایی را متحول کند اما خلاف توقع، سرزمین تزارها را زیرورو کرد.
وقتی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه به پیروزی رسید و کمونیستها و سوسیالیستها به قدرت رسیدند، تازه مردم جهان متوجه شدند که کارل مارکس چه کسی بوده و چه گفته است. لذا مبالغه نیست که قرن بیستم میلادی را قرن مارکس بدانیم زیرا از یک طرف نظرات وی به سرعت در حال گسترش بود و کمتر کشوری در جهان وجود داشت که از نفوذ کمونیسم در امان باشد و از طرف دیگر، نظام سرمایهداری را درگیر جلوگیری از افکار مارکس کرده بود.
آنچه ما از جنگ سرد در قرن گذشته میلادی که افغانستان هم یکی از کانونهای آن بود، شنیده ایم، در واقع جنگ بین تفکر مارکس و نظام سرمایهداری بود اما سرانجام جبهه مارکس در این منازعه شکست خورد چون کمونیسم جهانی شکست خورده بود.
اکنون که در سال ۲۰۲۲میلادی قرار داریم، گویا همه چیز به دوصد سال پیش در سال ۱۸۲۲میلادی برگشته است، همان سالی که کسی کارل مارکس را نمیشناخت. اکنون نیز مارکس و افکارش برای جهانیان بیگانه شده است زیرا دیگر کمتر کسی از محتوای «مانیفست حزب کمونیست» و کتاب «سرمایه» نوشته مارکس اطلاع دارد.
پایان سخن این که تفکرات سیاسی و فلسفی مارکس که روزگاری تأثیری شگرف بر تاریخ روشنفکری، اقتصادی و سیاسی جهان گذاشته بود، اکنون به تاریخ پیوسته است.
محمد مرادی