از جنگ اوکراین یکماه گذشت و این جنگ زیربناهای اقتصادی و تسلیحاتی اوکراین را نابود کرد و چند میلیون انسان را آواره کشورهای اروپایی ساخت.
” زلینسکی”، رئیس جمهور اوکراین هنوز بر طبل “هل من ناصر ینصرنی” میکوبد ولی آمریکا و اروپا از سفرهی تحریم پا بیرون نگذاشته اند. جنگ ویرانگر هست و مردم افغانستان مزهی تلخ جنگ را بیش از چهار دهه است که میچشند، اما اوکراین و مردمش یکماه است که تجربه این نگون بختی را تجربه میکنند و جهان به نظاره نشسته و به سرگرم کردن “زلینسکی” پرداخته اند.
رئیس جمهور اوکراین، هر بار با ندای کمک و دریافت طیاره و تسلیحات به پارلمان کشورهای ناتو سر میزند. او دقیق می داند که بوته سرجای خود میسوزد، ولی متاسفانه، او در چاهی که ناتو حفر کرده بود، گیر مانده و نه توان مقاومت دارد و نه پای فرار…
روسیه اما، به زعم من، عامدانه جنگ را طول میدهد که بقول رئیس استخبارات وقت پاکستان “عبدالرحمن”، داستان و استراتژی “قتل هزار زخم” را تکمیل کند تا هم اوکراین نابود شود و هم اروپا به تنگ بیاید؛ چنانچه واضح است اروپا هنوز هم برای حراست از اوکراین متحد نیست و این فلاکت در سفر وزیر خارجه آمریکا و “جو بایدن” کاملا مشخص است.
رئیس جمهور آمریکا با تشر و رجزخوانی و تاخت بر پوتین نتوانست ساز دفاع از اوکراین را بهصورت موزون بنوازد، بهقول معروف خودش چیزی نواخت و سازش چیزی دیگر…
و “بایدن” حتی یک روز هم نتوانست پای سخنش بایستد، تف خود را پس لیسید و گفت منظور او در سخنرانی سفر اروپایاش تغییر رژیم در روسیه نبوده است…
با همهی پیچیدگی جنگ در اوکراین، آنچه مسلم بهنظر میآید نابودی اوکراین و سرنوشت آن است که “زلینسکی” انتظار آنرا میکشید که آغاز جنگ از او یک چهره کاریزماتیک و قهرمان بسازد، ولی شبیه یخهای قطب جنوب که آتش جنگ در حال آب کردن آنست، میرود تا او را آب کرده و دفن زمین کند، زیرا او در نطق امروزش گفت: “شرایط روسیه، برای اوکراین بیطرف در منطقه را میپذیرد.”
حقیقت اینست که روسیه دیگر به پذیرش خواستهی خود در اوکراین گیر نمیکند و برای اوکراین سرنوشت جزیره “کریمه” را اجرایی خواهد کرد و رئیس جمهور “زلینسکی” را در منجلاب جنگ تا غرقاب کامل پیش خواهد برد و این پایان جنگ و پایان عمر اوکراین متحد و یکدست و مرگ محتوم رئیس جمهور خواهد بود…
داستان جنگها در تقابل ابرقدرتها همیشه یکسان است و آن شکست یک طرف جنگ است؛ هرچند با آوارهشدن هزاران انسان و تخریبشدن تمام آبادیها بینجامد و این تکرار جنگ افغانستان، ویتنام، کشورهای عربی و کمی دورتر جنگهای جهانی اول و دوم هست که چگونه قطب شرق برای غرب، و قطب غرب برای شرق دامها گستراند تا میدان جنگ دام نابودی یکی از این به اصطلاح جهان گشایان شود…
تلخی لجام گسیختهگی”هیتلر” تا هنوز به کام جهانیان و اروپاییها تلخی میکند. بمباران “هیروشیما” و “ناکازاکی” تا هنوز خلقت انسان را متاثر نگهداشته است و خون از بدن قلب آسیا یعنی افغانستان تا هنوز میچکد، و در آنسوی جهان ،در کوبا، هستند کسانی که بر مارکسیست بودن پا میکوبند و حالا سخن کوتاه اینست “اگر بیگانه وفا کند خویش من است” و کلان گفتار سیاسی که در سیاست “هیچ دوست همیشگی وجود ندارد” و از اینرو سیاست “بی پدر و مادر” است.
خداداد فقیهی