نگاهی بر تحول مفاهیم در روابط بین‌الملل 

تحول مفاهیم در روابط بین‌الملل یکی از جنبه‌های مهم تکامل این رشته به عنوان یک شاخه علمی مستقل است. روابط بین‌الملل به عنوان مطالعه روابط بین دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، نهادهای غیردولتی و سایر بازیگران، همواره در طول زمان با تغییرات و تحولات زیادی همراه بوده‌است.

کابل ۲۴: این تحولات تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند تغییرات در نظام جهانی، پیشرفت‌های فناوری، تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گرفته‌اند. در این مقاله به بررسی تحول مفاهیم اساسی در روابط بین‌الملل از گذشته تا امروز خواهیم پرداخت.

 ۱. رئالیسم و لیبرالیسم: دو نظریه غالب کلاسیک

در اوایل قرن بیستم، دو نظریه اصلی بر تفکر در روابط بین‌الملل حاکم بودند: رئالیسم و لیبرالیسم. رئالیسم بر این اصل استوار است که دولت‌ها به عنوان بازیگران اصلی در صحنه بین‌المللی به دنبال حفظ قدرت و امنیت خود هستند و در یک وضعیت دائمی از رقابت و تضاد با یکدیگر قرار دارند. رئالیست‌ها معتقدند که نظام بین‌المللی آنارشی است، به این معنا که هیچ نهاد فرادولتی نمی‌تواند بر دولت‌ها نظارت کند، و بنابراین منطق قدرت بر سیاست‌های بین‌المللی حاکم است.

در مقابل، لیبرالیسم بر اهمیت همکاری بین دولت‌ها تأکید می‌کند. لیبرال‌ها بر این باورند که از طریق نهادهای بین‌المللی، حقوق بین‌الملل و تجارت آزاد، می‌توان به صلح و همکاری پایدار دست یافت. آنها معتقدند که منافع مشترک دولت‌ها می‌تواند به جای تقابل، به همکاری بین‌المللی منجر شود.

این دو نظریه به‌عنوان چارچوب‌های اصلی تحلیل در روابط بین‌الملل برای دهه‌ها باقی ماندند، اما تحولات جهانی، مانند جنگ سرد و پایان آن، باعث بازبینی این مفاهیم شد و نظریه‌های جدیدی ظهور کردند.

۲. سازه‌انگاری: نقش فرهنگ و هویت

با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، محدودیت‌های نظریات سنتی بیشتر نمایان شد و فضایی برای نظریات جدیدتر ایجاد شد. سازه‌انگاری یکی از این نظریات جدید است که بر اهمیت ایده‌ها، هنجارها، فرهنگ و هویت در روابط بین‌الملل تأکید می‌کند. سازه‌انگاران معتقدند که واقعیت‌های بین‌المللی نه تنها توسط ساختارهای مادی (مانند قدرت نظامی یا اقتصادی)، بلکه توسط عوامل ذهنی و اجتماعی نیز شکل می‌گیرند.

به بیان دیگر، سازه‌انگاران معتقدند که آنچه دولت‌ها در صحنه بین‌المللی انجام می‌دهند، به درکی که از خود و دیگران دارند بستگی دارد. این نظریه به‌ویژه پس از جنگ سرد و تغییرات هویتی و فرهنگی که در نظام جهانی رخ داد، اهمیت بیشتری پیدا کرد. از دید سازه‌انگاران، هویت ملی، هنجارهای بین‌المللی و گفتمان‌های سیاسی به همان اندازه مهم هستند که قدرت نظامی و اقتصادی.

 ۳. جهانی‌شدن و ظهور بازیگران غیردولتی

یکی از مهم‌ترین تحولات اخیر در روابط بین‌الملل، جهانی‌شدن است. جهانی‌شدن به فرآیندی اشاره دارد که طی آن اقتصادها، فرهنگ‌ها و جوامع در سطح جهانی به‌هم پیوسته‌تر می‌شوند. این پدیده نه تنها روابط اقتصادی بین‌المللی را تغییر داده است، بلکه مفهوم قدرت، امنیت و حاکمیت را نیز تحت تأثیر قرار داده است.

با جهانی‌شدن، بازیگران جدیدی مانند سازمان‌های غیردولتی (NGOها)، شرکت‌های چندملیتی و نهادهای بین‌المللی اهمیت بیشتری یافته‌اند. این بازیگران غیردولتی، که پیش از این در تحلیل‌های سنتی روابط بین‌الملل کمتر مورد توجه قرار می‌گرفتند، اکنون نقش فعالی در حل بحران‌های بین‌المللی، ترویج حقوق بشر، و مقابله با تغییرات اقلیمی دارند. بنابراین، مفهوم **حاکمیت دولتی**، که پیش‌تر به‌عنوان قدرت مطلق دولت‌ها در قلمرو خودشان شناخته می‌شد، اکنون به چالش کشیده شده است.

۴. تغییرات اقلیمی و امنیت انسانی

یکی دیگر از مفاهیمی که در دهه‌های اخیر اهمیت یافته است، امنیت انسانی است. امنیت در گذشته عمدتاً به معنای حفظ تمامیت ارضی دولت‌ها و جلوگیری از تهدیدات نظامی خارجی تلقی می‌شد. اما با افزایش بحران‌های جهانی مانند تغییرات اقلیمی، بیماری‌های همه‌گیر، فقر و بی‌ثباتی اقتصادی، امنیت انسانی به‌عنوان مفهومی جامع‌تر مطرح شده است. امنیت انسانی نه تنها شامل امنیت فیزیکی، بلکه امنیت اقتصادی، بهداشتی، زیست‌محیطی و اجتماعی نیز می‌شود.

تغییرات اقلیمی به یکی از چالش‌های بزرگ در روابط بین‌الملل تبدیل شده است. این پدیده که فراتر از مرزهای ملی رخ می‌دهد، نیازمند همکاری جهانی است و به چالش کشیدن مفاهیم سنتی مانند حاکمیت و امنیت ملی می‌پردازد. به‌عنوان مثال، تهدیدات ناشی از افزایش سطح دریاها یا طوفان‌های شدید، نیازمند رویکردی فراتر از امنیت نظامی است و به همکاری بین‌المللی و اقدامات جمعی نیاز دارد.

۵. نقش فناوری در تغییر مفاهیم قدرت

تکنولوژی نیز یکی از عوامل مهمی است که بر تحول مفاهیم در روابط بین‌الملل تأثیر گذاشته است. در حالی که قدرت نظامی و اقتصادی همچنان از مولفه‌های اصلی قدرت دولت‌ها محسوب می‌شود، قدرت سایبری و اطلاعاتی نیز به عنوان مولفه‌های جدید قدرت ظهور کرده‌اند. قدرت در عرصه سایبری، که شامل توانایی حملات سایبری، دفاع از زیرساخت‌های حیاتی و استفاده از اطلاعات به عنوان یک سلاح است، به یکی از موضوعات اصلی در سیاست بین‌الملل تبدیل شده است.

علاوه بر این، رسانه‌های اجتماعی و فناوری‌های ارتباطی جدید نقش مهمی در تغییر رفتار دولت‌ها و شکل‌دهی به افکار عمومی بین‌المللی ایفا می‌کنند. این فناوری‌ها به افراد و سازمان‌های غیردولتی این امکان را می‌دهند که در تحولات بین‌المللی نقش فعالی ایفا کنند و حتی فشارهایی بر دولت‌ها وارد آورند.

نتیجه‌گیری

تحولات در مفاهیم روابط بین‌الملل نشان‌دهنده تغییرات گسترده‌ای است که در نظام جهانی رخ داده است. از نظریه‌های کلاسیک رئالیسم و لیبرالیسم گرفته تا ظهور سازه‌انگاری، جهانی‌شدن و چالش‌های جدیدی مانند تغییرات اقلیمی و قدرت سایبری، همگی بیانگر آن هستند که روابط بین‌الملل به عنوان یک رشته علمی پویا و در حال تحول است. در آینده نیز با تغییرات مداوم در محیط بین‌المللی، این رشته به توسعه و بازبینی مفاهیم خود ادامه خواهد داد.

 

نویسنده
صبور بیات، دانش‌آموخته‌ روابط بین‌الملل، نویسنده و روزنامه‌نگار در کابل است. آقای بیات بیش از یک دهه است که برای رسانه‌های مختلف داخلی و خارجی می‌نویسد. از او ده‌ها مقاله در حوزه‌های مختلف در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده‌ است.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *