در مورد داکتر نجیب الله روایتهای متفاوت وجود دارد. عبدالوکیل وزیر خارجه اش، در کتاب «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان» او را یک شخص ملی و فارغ از گرایشهای رادیکال قومی توصیف میکند.
سید نعمت ضیا
کابل۲۴: عبدالحمید محتاط معاون داکتر نجیب الله، در کتاب «سقوط سوم؛ جمهوریت دوم» وی را یک فرد قوم گرا تعریف میکند و جنرال الکساندر مایوروف، در کتاب «در افغانستان چه گذشت» معلومات زنندهای را در مورد وی شریک میسازد، که حکایت از یک اشتباه جدی داکتر نجیب الله میکند.
با تمام این روایتها و نقدهای که در مورد او وجود دارد؛ بدون شک، او یک سوسیالیت برابریخواه بود. تاریخ زندگی شخصی اش روشن است.
از لیسه حبیبیه و دانشگاه طبی کابل فارغ التحصیل شده بود و از همان دوران تحصیل از رهروان حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود. خانه اش، تا هنوز در مکروریان کابل موجود است.
از دریور تا بولانی پز و از دوکاندار تا مامور دولت، اگر بپرسیم که خانه داکتر نجیب الله کجا است، همه نشان میدهند.
هرچند اشتباهاتی در مسیر سیاسی اش داشت. اما از او هیچ قصر و بارگاهی بهجای نمانده است که نشان از دزدی و اختلاس دارایی عامه کند؛ و بر همه، واضح است که گنجینه باختر را از چپاول نجات داد.
بعد از آنکه، قوای شوروی در ماه دلو ۱۳۶۸، از افغانستان خارج شد، وی توانست بیشتر از دو سال در برابر ارتش پاکستان و دولتهای سرمایه داری به رهبری ایالات متحده امریکا، مقاومت کند.
حکومت و ارتش پاکستان از وی متنفر بود و این نفرت دلایل زیاد داشت. چیزی که به شدت پاکستان را ناراحت کرده بود جنگ جلالآباد بود. در آن جنگ نیروهای ارتش پاکستان و تمام نیروهای مجاهدین به استثنای احمد شاه مسعود شرکت داشتند.
در حقیقت، آن جنگ میان مجاهدین و دولت داکتر نجیب الله نبود، بلکه جنگ ارتش پاکستان دربرابر دولت افغانستان بود. اما در آن جنگ، پاکستانیها شکست شرمآور خوردند و تلفات زیاد را متحمل شدند.
این عقدهها و مسایل دیگر باعث گردید که داکتر نجیب الله، ۲۷ سال پیش، کشته شود.
او کشته شد و بعد از وی، هم میجرهای پاکستانی آمدند و هم جنرالان آمریکایی و شیوخ عرب. مجاهدینی که در برابر وی میجنگیدند؛ بعد از پیروزی با همدیگر نیز جنگیدند و زخمهای زیاد بر تودههای بیدفاع، وارد ساختند. همچنان، به صدها فساد و رسوایی نیز ملوث شدند.
داکتر نجیب الله، مرد با غیرت و وطن پرست بود، کشته شدن برای خودش یک موفقیت بود، زیرا امکان داشت تحقیر شود.
اما مرگ وی، برای تاریخ و مردم افغانستان یک ضایعه بود، چونکه حرفهای ناگفتهای داشت که باید گفته میشد، تجربههای داشت که باید استفاده میشد. به هرحال، او سزاوار کشته شدن نبود.