فیلم «ارزش عاطفی» (Sentimental Value) را دیدم و بعد از مدتها، طعم دیدن فیلمی بسیار خوب و هنرمندانه را به یاد آوردم. فیلم، با خانه آغاز میشود و با خانه تمام میشود.
کابل ۲۴: «خانه» شخصیت اصلیِ فیلم ارزش عاطفی است: خانهای زیبا، زنده، زخمی. در نخستین نماهای فیلم، دوربین دور خانه میگردد: خانه را میبینیم، ترکهایاش را، اتاقهای نیمهتاریکاش را، پلهها و پنجرهها و پردههایاش را، اشیای پراکنده و برجا مانده از گذشتهی بربادرفتهاش را.
صدای راوی از خانه میگوید. از اینکه خانه چه میخواهد: آیا میخواهد پر باشد یا خالی؟ آیا دیوارهایش قلقلک را احساس میکنند؟ درد را چطور؟
«خانه»، در این فیلم، مکانی برای سکونتِ شخصیتهای اصلی فیلم نیست؛ یکی از آنهاست، خودِ آنهاست: آنها بدون این خانه، کامل نیستند، اصلاً نیستند: در این خانه است که آنها به دنیا آمدهاند، مُردهاند، خودکشی کردهاند.
فیلم، نه فقط با خانه آغاز میشود و با خانه به پایان میرسد، بلکه قرار است «خانه» سوژهی فیلمِ یکی از شخصیتهای اصلیِ فیلم باشد: او در این خانهی خاص، دربارهی این خانهی خاص، فیلم میسازد: «خانه» هم مکانِ فیلمبرداریست، هم سوژهی فیلم.
فیلم که به تمامی دربارهی یک خانهی خاص است، آنقدر خاص ساخته شده که دربارهی «خانه-به-مثابهی-یک-تجربهی-مشترک-انسانی» هم هست: دربارهی خانهی من، خانهی تو، خانهی ما.
ابراهیم سلطانی


