امروز مقامات امریکایی در کنار رهبران کرد بزرگترین کنسولگری امریکا در جهان را در اربیل پایتخت اقلیم کردستان افتتاح کردند.
شادی مشهود رهبران کرد در این مراسم بیش از همه در سخنان مسرور بارزانی بازتاب یافت.
کابل ۲۴: وی گفت: این سازهی عظیم بیستهکتاری مانند صخرهای بزرگ است که هیچوقت نمیلرزد. مقصود، امید به رابطهی گسستناپذیر و مستحکم کردها با بزرگترین قدرت جهان بود.شایان گفتن است که بزرگترین سفارت امریکا در جهان هم با مساحت ۴۲ هکتار در بغداد قرار دارد.
در اینجا این پرسش خود را مینمایاند با وجود این مجتمع عظیم کنسولی در چند صد کیلومتری اربیل چه نیازی به یک نمایندگی بزرگ بیستهکتاری دیگر بود؟
این سوال را به گونهای کلیتر هم میتوان مطرح کرد؛ عراق برای امریکا، جایگاه متحدان استراتژیکی چون جاپان در شرق آسیا و بریتانیا در غرب اروپا و اسرائیل در خاورمیانه را ندارد، پس چرا اینگونه مطمح نظر واشنگتن واقع شده است؟
شاید بدین خاطر که امریکا در جاهایی که دست به مداخله ــ هرچند در چشمانداز کلی ناکام و پرهزینه ــ زده نه تنها به حضور دائمی و پایدار میاندیشد، بلکه نوعی قیمومیت و سیادت خاموش و بیسروصدا را هم در سر میپروراند.
این فرضیه منافی تز معروف خروج امریکا از اروپا و خاورمیانه برای تمرکز بر حوزهی اقیانوس آرام ــ هند به منظور رقابت با چین است. واشنگتن کاملا از منطقه خارج نمیشود، بلکه معادلات امنیتی را بازطراحی و کمهزینه میکند.
درست است که ترامپ همه چیز و از جمله به اصطلاح جنگهای پایانناپذیر امریکا را با چرتکهی عدد و رقم و دالر میسنجد، اما استراتژیستهای پشت پرده حتما آن را به زبان ژئوپولتیک و راهبرد و نفوذ پایدار هم ترجمه میکنند.
چند سال قبل هم قرار بود که امریکا بزرگترین سفارتخانهی خود را در کابل بنا نهد که با ادامه و تشدید ناآرامیها در افغانستان و معین شدن چشمانداز سقوط دولت کابل این برنامه ملغی شد.
صد البته چندی قبل ترامپ از آرزوی خود برای بازپسگیری فرودگاه بگرام خبر داد که توسط امریکا تجهیز و بازسازی شده بود.سفارت چهلهکتاری در بغداد و کنسولگری بیستهکتاری در اربیل، حامل پیام ظریف دیگری هم هست.
امریکا در نگاهش به عراق و اقلیم کردستان کماکان به حفظ توازن استراتژیک میان آنها پایبند است: کردستان نیرومند در چارچوب عراق متحد! این فرمول مورد علاقهی امریکاییهاست و طبیعتا با نگاه برخی کردها که مایلند کردستان را مستقل ببینند و برخی جناحهای عراقی که «نگاهی استانی» به اقلیم دارند یکسان نیست، اما شباهتهایی به تعهد امریکا به سیاست چین واحد در عین حفظ اتحاد سیاسی و نظامی دیرینه با تایوان دارد.
با این وصف اربیل مانند تایپه در شمار پایتختهایی قرار میگیرد که از شناسایی دیپلماتیک برخوردار نیستند، اما اهمیتی راهبردی دارند.به این انگاره باید این را هم افزود که از دید امریکاییها، کردها متحدانی وفادار و مصمم هستند و تردید اندکی در تغییر جهتگیری سیاسی آنها حتی در درازمدت وجود دارد.
مساله روشن است: یک چارچوب ژئوپولتیک قدیمی و متصلب وجود دارد. ایران، ترکیه، عراق و سوریه جملگی با برجسته شدن مسالهی کرد و افزایش عاملیت سیاسی آنها مخالفند.
این معادله باعث میشود که کردها همیشه در جستوجوی حمایت قدرتهای فرامنطقهای برآیند و به دنبال مفر و فضای تنفس بگردند.
از این رو حتی اگر روزی الگوی ایدئولوژیک فعلی تغییر کند و فرضا حزبی اسلامگرا زمام امور را در اربیل به دست گیرد، چارچوب ژئوپولتیک تغییر نخواهد کرد.
بدین معنا که حتی قبلهی سیاسی دولتی اسلامی در اقلیم هم جز واشنگتن نخواهد بود.همانگونه که اشاره شد، شادمانی مشهود بارزانیها جدای از اهمیت سیاسی بالقوهی رخداد امروز، ریشه در یک روانشناسی تاریخی دارد.
در قرون جدید و با پیدایش نظام دولتـملت در خاورمیانه، کردها هم از سوی قدرتهای مسلط و هم دولتهای خاورمیانهای دارای اقلیت کرد، نادیده گرفته شدند.
میتوان گفت که در ۱۵۰ سال گذشته ارتباط مستقیم و بیواسطه با بنیانگذاران نظم بینالمللی، آرزوی تمام رهبران کرد بوده است.
خواستهای که تا اواخر قرن گذشتهی میلادی برآورده نشد و تنها در دو دههی اخیر بود که در ابتدا در عراق و سپس سوریه صورت عملی به خود گرفت.از دید کردها که در مقاطع مهمی نظیر پیمان سایکسپیکو و بازسازی نظم بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی، از تاریخ بیرون رانده شدند، تحولات کنونی، فرصتهایی مغتنم و رویایی هستند.
درست است که رابطه با امریکا مانند عروس هزار داماد است و آخرین متحد آن یک جهادی سابق بهنام احمد الشرع است. اما سرمایهگذاری نزدیک به یک میلیارد دلار آمریکا برای تأسیس یک شهر دیپلماتیک در پایتخت اقلیم کردستان، به معنای نهادینه کردن این پیوند است.
تحولی که برای کردها اطمینانبخش است و حاکی از تداوم موجودیت خودمختار اقلیم کردستان است.
صلاحالدین خدیو


