هفتهها پس از رسیدن دمای دریای سرخ به نقطەی جوش، سرانجام دیشب به رنگ خون درآمد. حملات دیشب امریکا و بریتانیا به مواضع حوثیهای یمن، خطرناکترین تحول جنگ غزه از حیث احتمال گسترش آن به جاهای دیگر و تبدیل به جنگی منطقەای به شمار میرود.
امریکا و بریتانیا امیدوارند که بمبارانهای دیشب به توقف حملات حوثیها به کشتیهای خارجی بینجامد و نیازی به درگیری بیشتر نباشد.
کابل ۲۴: دو کشور یاد شده طی روزهای اخیر بارها ایران را به آموزش، تسلیح و ارائەی کمک های اطلاعاتی به حوثیها به منظور هدف قرار دادن کشتیهای مرتبط با اسرائیل متهم کردند.
اما در لحظەی حساس کنونی کوشش میکنند با اشاره نکردن به نقش ایران از دامنەی تنش بکاهند.
این امر در بیانیەی اخیر پریزیدنت بایدن آشکارا دیده میشد. بیانیەی بریتانیا هم سرشار از واژەهایی بود کە احتیاط و هراس از گسترش دامنەی درگیری در آن به چشم میخورد.
این سخنان در وهلەی اول بیانگر آن است که این دو کشور برنامەای برای جنگ با ایران ندارند.
ایران هم به محکوم کردن حملات دیشب اکتفا کرده و روسیه هم خواهان تشکیل جلسەی اضطراری شورای امنیت شده است.
حوثیها وعدەی انتقام دادەاند و بر تعهد قبلی خود مبنی بر هدف قرار دادن کشتیهای مرتبط با اسرائیل تا زمان پایان حمله به غزه تاکید کردەاند.
اکنون پرسش این است که این حملات چه تاثیری بر روند رویدادها خواهد گذاشت؟
طبعا هدف اصلی لندن و واشنگتن اعمال بازدارندگی از طریق مرعوب کردن صنعا و تهران به منظور از اجتناب از حملات بیشتر است.
در نقطەی مقابل حوثیها با درک پرهیز غربیها از ورود به جنگی فراگیر و طولانی، در حال ارزیابی شرایط جدید هستند.
ترکیبی از بینش ایدئولوژیک، رهیافتهای استراتژیک و خط سیر حوادث، واکنش حوثیها را تعیین میکند.
آنها از سالها حملات هوایی ویرانگ عربستان سعودی و چند کشور عربی دیگر نه تنها جان سالم بدر بردند، چه بسا امروز در موقعیت قدرتمندتر و تثبیت شدەتری هم قرار دارند.
این تجربه به آنها نوعی “نخوت سیاسی ” و تصور شکست ناپذیری داده که مشوق ورود مستقیم شان به رخدادهای جنگ غزه گردید. امری که در نوع واکنش و ارزیابی آنان دربارەی حملات دیشب هم تاثیرگذار خواهد بود.
مضاف بر آن “چهرە شدن” آنها در دنیای عرب و اسلام به سبب ایفای نقش تنها حامی راستین مردم غزه، سرمایەی استراتژیکی است که نمیتوانند آسان از آن دست بشویند.
حوثیها پدیدەی خاورمیانەی پس از بهار عربیند. دورانی که جنگهای سوریه و یمن به قسمی ” جنگ داخلی خاورمیانه ” بدل شدند و منطقه بیش از هر زمانی در امتداد شکاف شیعه/سنی و عرب/عجم تقسیم گردید.
حوثیها بر اثر این تحولات، علیرغم کسب قسمی پیروزی نظامی، در مجموعەی جهان عرب و اسلام دارای اکثریت سنی، به عنوان عوامل نیابتی ایران به انزوای سیاسی دچار شدند.
یکی از پیامدهای حملەی خونین و پرتلفات اسرائیل به غزه، کاهش شکافهای پیشگفته در فضای بین الاذهانی منطقه است.
حوثیها از این امر نیک آگاهند و سخت است از آن به عنوان عامل بازسازی چهرەی سیاسی خود در میان افکار عمومی جهان عرب دست بردارند.
با این وصف آنچه میماند، رخدادهای روی زمین است.
آیا حملات دیشب آنطور که امریکا و بریتانیا میگویند به توانایی حوثیها در عملیات علیه کشتیها ضربه زده؟ آیا این آسیبها برگشت ناپذیر است؟
اگر حوثیها دوباره حمله کنند، ائتلاف غربی باز آن را تلافی خواهد کرد؟
طرفین ماجرا به شمول ایران میدانند که این یک بازی کنترل شده و دارای حدود مشخص است و تاب آوری متقابل، روند آن را معین میکند.
این مساله و پاسخ سوالات فوق برای تعیین خط سیر رخدادهای آتی اهمیت دارد.
صلاح الدین خدیو