اسم اصلیاش کارلوس استیوز است، اما به نام هنری چارلیشین شناخته میشود. یکی از نوابغ بدنام دنیای بازیگری است که اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی، زمانی که هنوز به ۲۰ سالگی هم نرسیده بود وارد این حرفه است.
مرتضی میرحسینی؛ سال ۲۰۱۰ زمانی که در سیتکام «دو مرد و نصفی» بازی میکرد و برای هر قسمت از این مجموعه یک و هشت دهم میلیون دالر میگرفت، بازیگری با بالاترین دستمزد در تاریخ تلویزیون بود.
سال بعد اخراج شد و قراردادش را هم فسخ کردند. اعتیاد شدید به موادمخدر – آنزمان کراک- زندگی شخصی و حرفهای او را به تباهی کشیده و تحمل رفتارهایش را، حتی برای نزدیکترین اعضای خانوادهاش هم ناممکن کرده بود.
اسم اصلیاش کارلوس استیوز است، اما به نام هنری چارلیشین شناخته میشود. یکی از نوابغ بدنام دنیای بازیگری است که اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی، زمانی که هنوز به ۲۰ سالگی هم نرسیده بود وارد این حرفه شد.
چند سال بعد با بازی در «جوخه» (۱۹۸۶) و پس از آن «والاستریت» (۱۹۸۷) به جمع حرفهایها پیوست و با «تازهکار» (۱۹۹۰) – و نقشآفرینی در کنار کلینت ایستوود – تجربه موفق دیگری را پشت سر گذاشت.
اوایل دهه ۱۹۹۰ نیز حضور در چند کمدی موفق مثل «زبر و زرنگها» (۱۹۹۱) و «سه تفنگدار» (۱۹۹۳) را به کارنامه کاریاش اضافه کرد و خودش را از زیر سایه نام پدرش – مارتین شین – بیرون کشید.
دهه ۲۰۰۰ با سیتکام «دو مرد و نصفی» و نقش چارلیهارپر مشهورتر و موفقتر شد و بعد، جایی در همین مسیر به سرازیری افتاد. همیشه، حتی در قیاس با هالیوودیها، بیبندوبار و متهم به بدرفتاری و خشونت با نزدیکانش بود و حتی اعتیادش به موادمخدر هم به سالها قبل برمیگشت (مثلا سال ۱۹۹۸ به خاطر زیادهروی در مصرف کوکایین در بیمارستان بستری شده بود)، اما در زمان ساخت هشتمین فصل از «دو مرد و نصفی» گند زد و هم برای خودش و هم برای دیگران مشکلات زیادی ایجاد کرد.
اعتیاد شدیدش به کراک او را از پا انداخته و نظم زندگیاش را مختل کرده بود. گویا بعد از زدوخورد با کارگردان اصلی مجموعه، از کار اخراج شد. شبکه سیبیاس و شرکتی که تولید این پروژه را به عهده داشت قراردادش را یکطرفه لغو کردند و بدون توضیح جزییات، خبر این جدایی را در اختیار رسانهها گذاشتند.
شین بعد از این ماجرا همچنان تا مدتی به مسیری که پیش گرفته بود ادامه داد و بیشتر در اعتیاد فرورفت. اما چندی بعد خودش را جمعوجور کرد و با مجموعه دیگری به نام «مدیریت خشم» (۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴) و بازی در نقش روانشناسی به نام چارلی گودسن به تلویزیون برگشت.
لعنتی اینجا هم میدرخشید و حتی یکتنه داستان را جلو میبرد. اما خستگی جسمی و لکنت زبان ناشی از اثر موادمخدر روی مغز بر بازیاش اثر گذاشته بود. بهویژه کسانی که فصلهای نخست «دو مرد و نصفی» را به یاد داشتند، تفاوت این چارلی با آن چارلی قبلی را به وضوح میدیدند.
او وانمود میکرد بحران را پشت سر گذاشته و همهچیز مثل روزهای خوش گذشته روبهراه است، اما واقعا چنین نبود. خودش از همه بهتر میدانست که چنین نیست.
مدتی به انکار گذشت تا اینکه سال ۲۰۱۵ در چنین روزی رسما اعلام کرد به ایدز مبتلا شده است و منظم و مستمر به پزشکی متخصص مراجعه میکند.
گفت چند نفر- از جمله یک روسپی – از بیماریام خبر داشتند و برای بسته نگه داشتن دهانشان مدام از من اخاذی میکردند؛ از اینرو خودم، برای پایان دادن به این باجگیریها تصمیم گرفتم که خبر بیماریام را اعلام کنم. بسیاری در محافل عمومی با چارلیشین همدلی نشان دادند، اما در جمعهای خصوصیتر – که خبرش گاهی به بیرون درز میکرد – درباره او و خطاهای بیشمار زندگیاش قضاوت و نکوهشش میکردند