میر نذیر سال گذشته مجبور شد دختر پنج ساله خود صفیه را به مبلغ ۳۰۰ دالر به برادرش بفروشد و طبق توافقنامه منعقد شده بین فروشنده و خریدار دختر حق ملاقات با پدر فقط سه روز در ماه را دارد.
اعراب در توصیف فقر و تنگدستی میگویند: فقر پیراهن آتش است، اما کسی که به دلیل فقر مجبور است یکی از فرزندانش را بفروشد تا به بهای آن چیزی بخرد و بقیه بچههایش را سیر کنند، بدون شک بدترین و آشکارترین حالت فقر است.
به گزارش کابل۲۴، افغانستان پس از اینکه طالبان یک سال پیش قدرت را در این کشور به دست گرفتند، بیش از پیش در گدازههای بحرانهای ریشهدار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرو میرود و فقر شدید به ویژگی غالب اکثر جمعیت ۳۶ میلیون آن تبدیل شده است.
میر نذیر سال گذشته مجبور شد دختر پنج ساله خود صفیه را به مبلغ ۳۰۰ دالر به برادرش بفروشد و طبق توافقنامه منعقد شده بین فروشنده و خریدار دختر حق ملاقات با پدر فقط سه روز در ماه را دارد.
پدر صفیه در تشریح شرایط زندگی خود میگوید: در طول یک سال گذشته وضعیت خیلی تغییر کرده و زندگی من خیلی بدتر شده است و فقط میتوانم یک وعده غذایی در روز برای فرزندانم تهیه کنم.
وی میافزاید: خیلیها بچه هایشان را به بیگانهها میفروشند، من هم میخواستم همین کار را بکنم که برادرم دخالت کرد و گفت پول را به تو میدهم و وقتی پول را به من برگردانی دخترت را پس میگیری.
صفیه در پاسخ به این سوال که آیا میخواهد پیش خانوادهاش بماند یا با کاکایش در خانهاش زندگی کند، میگوید: در خانه کاکایم کسی نیست که با او بازی کند، برادران و خواهرانم اینجا هستند. وقتی آنجا هستم خیلی دلم برایشان تنگ میشود و وقتی گریه میکنم زن کاکایم مرا میزند.
قضیه صفیه یک مسئله نوپا نیست، بلکه به یک پدیده در افغانستان تبدیل شده است، جایی که تجارت کودکان در آن توسعه یافته است، اما بسیاری جرات نمیکنند در این موضوع بحث و گفتگو کنند.
در ولایات دیگر نیز موارد مشابه زیادی گزارش شدهاست که مواردی زیادی هم بصورت پنهانی معانله شدهاند و هیچکس از آنها نمیداند.
در حومه کابل، آسوشیتدپرس کسانی را یافت که مایل به صحبت در مورد این قضیه بودند، حمید و همسرش خدیجه، که از طریق یک مغازه پیشنهادی دریافت کرده بودند که کسی را میشناخت که حاضر بود برای نوزاد شش ماهه آنها ۵۰۰ دالر بپردازد.
حمید میگوید: شش ماه پیش چهار (بچه) داشتیم، یکی را فروختیم، خریدار قول داد پول بفرستد، گفت: میروم خارج از کشور. اما او ناپدید شد و از آن زمان دیگر خبری از او ندارم.
شهروند افغان میافزاید: بچه هایم مرا سرزنش میکنند که برادرشان را فروختم، به آنها گفتم شیر و غذایی ندارم که به آنها بدهم، چه کنم.
خدیجه، مادر کودک فروخته شده هم میگوید: دقیقهای نمیگذرد که به پسرم فکر نکنم، تلخی و اندوه دارم و متعجبم که چه بلایی سر او آمده است. من نمیتوانم او را فراموش کنم، خدا میداند حالا کجاست و شرایط و شرایطش چگونه است.
در یک سال گذشته بارها از فرزند فروشی گزارش شدهاست که مردم فرزندان شان در برابر پول به دلیل فقر شدید میفروشند.
در زمستان گذشته فقر و سرما هر دو دست در دست هم داده و خیلی از خانواده ها از هم دور کرد.
گزارش شده است که در زمستان سال گذشته در غرب کابل سرما چند کودک را به کام مرگ فرستاد.
در قندهار هم مردی که نمیتوانست از کودکان چند گانیاش مراقبت کند خواستار کمک شد و س انجام ولایت طالبان برای قندهار گفته بود هزینه های آنها را تامین میکند.
در یک سال گذشته در کنار فروش فرزندان به دلیل فقر حاد مشکلات سو تغذیه نیز دامن کودکان و نوزادان افغانستان را گرفته است.
اکنون فرزند فروشی در افغانستان تقربیا در بسیاری از جاها معمول شدهاست، فقر و تنگدستی و نبود کار سبب میشود بسیاریها دست به فرزند فروشی بزنند.
سازمان ملل میگوید حداقل ۱۲ میلیون کودک افغان نیاز به کمک فوری دارند.