واکنش سخت ترکیه و جمهوری آذربایجان به انتخابات ریاست جمهوری در منطقەی خودخواندەی قرەباغ کوهستانی – آرتساخ – بیم جنگی تازه در قفقاز را برانگیخته است.
کابل۲۴: یکی از دلایل خشم ترکیه ناشی از تاثیر سلبی ادامەی حیات دولت خودخواندەی آرتساخ بر جمهوری ترک قبرس شمالی است.
یک “مینی دولت” خودخواندەی دیگر در شمال جزیرەی قبرس کە فقط ترکیه آن را به رسمیت می شناسد.
قبرس و قرەباغ از بسیاری جهات شبیه همند.
هر دو خودخوانده هستند، قبرس شمالی متولد 1982 است و قرەباغ در سال 1991 اعلام استقلال کرده است.
مضاف بر آن هر دو مخلوق نزاع های ژئوپولتیک بازمانده از فروپاشی دو امپراتوری شوروی و عثمانی هستند.
هر دو هم – ارمنی های قرەباغ و ترک های قبرس – میگویند حاضر نیستند در داخل کشورهای متیوعشان زندگی کنند، چرا که تضمینی برای زیست برابر و دمکراتیک برایشان وجود ندارد.
در سال های اخیر با پررنگ شدن سیاست مدیترانەای ترکیه، جزیرەی قبرس اهمیت بیشتری در سیاست آن یافته است.
در این زمینه اردوغان بیش از اسلافش در تکاپوی کسب شناسایی دیپلماتیک برای بخش شمالی قبرس است.
به نظر می رسد عمدەترین عاملی کە باعث شده برخی از نزدیک ترین متحدان آنکارا نظیر جمهوری آذربایجان از شناسایی قبرس شمالی خودداری کنند، مقابله به مثل یونان از راە به رسمیت شناختن قرەباغ است.
یکی از تفاوت های این دو دولت خودخوانده در این است که استقلال قرەباغ از سوی ارمنستان تنها حامی آن، به رسمیت شناخته نشده است.
پس از جنگ دوم قرەباغ کە با شکست سهمگین ارمنستان خاتمە یافت، نیکول پاشینیان چند بار تهدید بە شناسایی رسمی آرتساخ کرده است.
انتخابات اخیر قرەباغ هم در شرایطی برگزار شد کە این منطقه در ماه های اخیر تحت یک محاصرەی اقتصادی ویرانگر قرار گرفته و بخش های از آن به کنترل جمهوری آذربایجان در آمده است.
قرەباغ در دوران شوروی به عنوان ناحیەای خودمختار در داخل جمهوری شوروی آذربایجان قرار گرفت.
اما اکنون باکو خودمختاری آن را لغو کرده و با بستن کریدور لاچین جمعیت ارمنی آن را در شرایط معیشتی سختی قرار داده است.
برخی ناظران می گویند که هدف اصلی باکو از بستن مسیر لاچین، صرفا تحت فشار قرار دادن ایروان برای باز کردن دالان زنگزور نیست.
بلکه هدف کوچاندن جمعیت 120000 نفری ارمنی آن به ارمنستان و تاسیس یک “قرەباغ بدون ارمنی” است.
احتمالا برگزاری انتخابات دیروز به منظور تاکید بر هویت دموگرافیک قرەباغ و مقابلە با این نقشەی باکو انجام شده است.
حل نهایی معضل قرەباغ به سود آذربایجان، یک فرصت دیپلماتیک عالی در اختیار آنکارا می گذارد که علاوه بر آذربایجان کشورهای دیگری نظیر پاکستان، دولت وفاق ملی طرابلس و احتمالا بنگلادش را ترغیب کند که استقلال قبرس شمالی را به رسمیت بشناسند.
در جهان امروز بنیان شناسایی های دیپلماتیک بر اساس منطق بده بستان و انگیزه های ژئوپولتیک و مصالح سیاسی است.
اوکراین که در قضیەی کریمە خود را مدیون ترکیه می داند، با صدای بلندتری از دیگران انتخابات آرتساخ را محکوم کرده است،
در حالی که دولت های دیگر به تکرار موضع گیری های متعارف پرداختەاند.
آینده ی این بحران هم به عوامل زیادی بستگی دارد. ایران نشان داده که در برابر بازتعریف ترتیبات امنیتی و ژئوپولتیک جنوب قفقاز بر اساس اولویت های ترکیه و اسرائیل ایستادگی خواهد کرد.
ارمنستان هم با درس گرفتن از شکست 2020 در حال دور شدن از روسیه و نزدیک شدن به امریکا، هند و برخی کشورهای دیگر است.
شاید مهم ترین تفاوت این دو دولت کوچک و خود خوانده در اندازه و اهمیت حامیانشان است.
حامی قبرس شمالی دولت بزرگ ترکیه با اقتصاد و ارتشی قدرتمند است، اما پشتیبان آرتساخ ارمنستان کوچک و درمانده است.
با این وجود این تفاوت هم چندان مایەی خوشبختی ترک های قبرس نشده است. یونانیهای جمهوری قبرس در جنوب دولت خودخوانده ی ترکها، با داشتن گذرنامەی اروپایی، هر جا دلشان خواست میروند( نشانەای از گشایش بە روی جهان)، در حالی که ترک ها مشکلات زیادی برای سفر و اخذ ویزا دارند.
به این امر، موارد مهم دیگری مانند سرمایه گذاری خارجی و …را هم بیفزایید.
اکنون ایروان با تبلیغ نسل کشی سفید ارامنەی قرەباغ از رهگذر محاصرەی اقتصادی در صدد زنده کردن خاطرەی تلخ ژنوساید 1915 است.
تاکتیکی که تا حدی موثر واقع شده و امریکایی ها را نسبتا روی خط آورده است.
از این رو در آینده باید منتظر تحولات جدید در این زمینه ماند.