«الفِ» گریزان! (۲)

داستان«الف» نوشته خورخه لوئیس بورخس، می‌تواند استعاره‌ای از بحران شناخت در جهانی باشد که تجربه، زبان و ذهن را به چالش می‌کشد.

کابل ۲۴: راویِ داستان، عزادار مرگ بئاتریس، زنی است که عاشقش بوده. در روز تشییع جنازه، متوجه بیلبوردهای تبلیغاتی سیگار در شهر می‌شود و همین که زندگی ادامه دارد و جهان نسبت به مرگ بئاتریس بی‌اعتناست او را آزار می‌دهد.

بنابراین تصمیم می‌گیرد هرگز بئاتریس را فراموش نکند. به همین خاطر، هر سال، سالگرد مرگ بئاتریس به خانه‌اش می‌رود، جایی که حالا فقط کارلوس آرژانتینو، پسرعموی بئاتریس، زندگی می‌کند.

کارلوس شاعری است که شعرهای پرطمطراق می‌سراید، پر از کلمات سنگین که می‌خواهند تمام جهان را از تاریخ عثمانی تا طبیعت استرالیا، در خود جای دهند و یکجا تصویر کنند. بورخس، با صبر و کمی حسادت، به این اشعار گوش می‌دهد تا بتواند عکس‌های سیاه ‌و سفید بئاتریس را روی دیوار ببیند.

سال‌ها می‌گذرد تا اینکه یک روز کارلوس با اضطراب به بورخس زنگ می‌زند و خبر می‌دهد که صاحب‌خانه می‌خواهد خانه را خراب کند تا مغازه‌اش را گسترش دهد و نگرانی اصلی کارلوس این است که می‌گوید: در زیرزمین خانه، نقطه‌ای به نام «الف» وجود دارد، کره‌ای کوچک که همه جهان، از هر مکان، هر زمان، هر چیز را در خود دارد. کارلوس می‌گوید اشعار خودش هم از این الف الهام گرفته و اگر خانه خراب شود الف از بین می‌رود.

بورخس، کنجکاو و شکاک، به زیرزمین می‌رود. کارلوس به او می‌گوید؛ باید زیر پله‌ها دراز بکشد و به پله نوزدهم خیره شود تا ببیند آیا الف خودش را به  او نشان می‌دهد یا نه. وقتی بورخس این کار را می‌کند، الف را می‌بیند: اسطرلابی ایرانی، نامه‌های عاشقانه‌ی بئاتریس به کارلوس، جسد در حال پوسیدن بئاتریس، حتی گردش خون سیاه در رگ‌های خودش، همه در یک نقطه کوچک و … بدون اینکه با هم قاطی شوند. این تجربه چنان عظیم است که نمی‌تواند آن را توضیح دهد. و با سؤالی بزرگ می‌ماند: الف چه بود؟

الف، آن نقطه کوچک زیر پله‌ای متروک، همه‌چیز را در خود دارد: جسد بئاتریس، خون جاری در رگ‌ها، خاطره و خیال، فاجعه‌ و زیبایی و ….اما این همه‌چیز، نه در قالب داده، بلکه در قالب «حضور» است: حضوری که زبان از آن ناتوان است و ذهن در برابرش تسلیم. تجربه‌ی دیدن الف، یعنی مواجهه با کلیتی بی‌زمان که نه قابل روایت است، نه قابل بازنمایی. این نقطه، قلبِ زبان و آگاهی انسانی را به لرزه درمی‌آورد و نشان می‌دهد که فهم، از جنس «زیستن» است نه بازتولید معنا.

هر پرسش فلسفی، از جایی آغاز می‌شود که انسان نه به پاسخ، بلکه به امکان پرسیدن بازمی‌گردد. بازگشتی به زبان، به روایت، به آگاهی، و به آن نقطهٔ گمشده‌ای که بورخس آن را «الف» نامید؛ نقطه‌ای کوچک و خاموش، در زیرپله‌ای فراموش‌شده، اما حامل همهٔ جهان. بورخس از نقطه‌ای صحبت می‌کند که در آن تمام مکان‌ها، زمان‌ها، و چیزها به‌طور هم‌زمان و بی‌واسطه حضور دارند. «الف» نوعی تکینگی است که مرزهای واقعیت و بازنمایی را می‌زداید؛ یک خُرده‌مکان مطلق که تمام جهان را در خود جای داده است. وقتی راویِ داستان «الف» در نقطه‌ی تکینی قرار می‌گیرد، دچار نوعی سرگیجه‌ی ادراکی می‌شود: نمی‌داند آنچه می‌بیند واقعی‌ست یا بازنمایی.

همین سرگیجه در دنیای دیجیتالِ امروز هم تجربه می‌شود: در مواجهه با الگوریتم‌های دستکاری‌ شده و انفجار اطلاعات، ذهن انسان در تفکیکِ «واقعیت» از «تصویر» ناتوان می‌شود، درست مانند مواجهه با الف، که بازنماینده‌ی بی‌نهایت در یک نقطه‌ست و زبان را عاجز می‌کند. راوی موقع توصیف «الف» با زبان خود در تقابل است و به ناگزیر از ابراز اینکه نمی‌تواند بیان کند می‌نویسد، و خود این ناتوانی، قدرتمندترین روایت را رقم می‌زند.

در دنیای معاصر، ما دیگر در یک مکان، یک زمان، یا حتی یک بدن زندگی نمی‌کنیم. زندگی‌مان هیبریدی شده؛ ترکیبی از حضور و غیاب، از لمس خاک و غرق شدن در داده‌ها. بدن‌مان در اتاقی دربسته است یا در خیابان، مترو یا فروشگاه، اما روح‌مان در شبکه‌ای بی‌مرز پرسه می‌زند.

بدن در خانه است، تصویرمان در جلسه‌ای مجازی، و ذهن‌مان مدام در حال گشت‌زنی در شبکه‌ها، پیام‌ها، تصویرها و صداهای دیجیتال، سرگردان در هزار صفحه، هزار پنجره، هزار کُد.

هویت‌مان در زیست‌جهانی دیجیتال بازآفرینی می‌شود؛ سرشار از تجربه‌های فیزیکی، تخیلی و زیستی، درهم‌آمیخته در یک جریان پیوسته و گریزپا. میان چند جهان زندگی می‌کنیم که نه «واقعی» است و نه «مجازی»؛ بلکه چیزی‌ست میان این دو، ترکیبی درهم‌تنیده که هیچ‌یک را نمی‌توان به‌تنهایی فهمید و به‌روشنی دانست کدام‌شان واقعی‌ترند…

مژگان خلیلی
#جستارهای_فلسفه_و_هوش_مصنوعی

کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.