آزادی با طعم رفتار محترمانه

امروز ۲۶ دلو برابر با سی‌وپنجمین سالروز خروج ارتش سرخ از افغانستان است. در چنین روزی در سال ۱۳۶۷خورشیدی واحدهایی از لشکر چهلم ارتش سرخ، افغانستان را ترک کرد و به ۹ سال اشغال نظامی شوروی سابق در افغانستان پایان داده شد. سه سال پس از این رویداد، شوروی سابق فروپاشید و آخرین میخ بر تابوت کمونیسم جهانی کوبیده شد.

تاکنون درباره عوامل فروپاشی شوروی زیاد نوشته شده است. جنگ فرسایشی شوروی در افغانستان، درز بنیادهای اقتصاد شوروی، به بُن‌بست رسیدن نظریه کمونیسم برای دولت‌داری مدرن، شکست مکتب ماتریالیسم در پاسخگویی به نسل‌نو روسیه و بسیج تبلیغاتی، اطلاعاتی، اقتصادی و حتی نظامی بیش از صد کشور علیه شوروی، بخشی از عوامل فروپاشی شوروی است که در یادداشت‌های سال‌های گذشته به آن‌ها پرداخته شده است.

کابل ۲۴: در این یادداشت یکی دیگر از عوامل سقوط و فروپاشی شوروی را با هم مرور می‌کنیم. گرچه این عامل که به غذا و فست‌فود «مک‌دونالد» شهرت دارد، علت‌العلل فروپاشی شوروی نیست و در ظاهر بسیار ناچیز به نظر می‌رسد ولی در زنجیره عوامل فروپاشی قرار می‌گیرد زیرا این عامل، به عنوان یک نشانه برای نشانه‌شناسی یک پدیده فراگیر در شوروی شناخته می‌شود.

وقتی «میخائیل گورباچُف» آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۵میلادی زمام امور را به دست گرفت، دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی زد که از آن به «پرسترویکا» یا «بازسازی» یاد می‌شود. این زمانی بود که رهبران شوروی به بُن‌بست و شکست قریب‌الوقوع اتحاد جماهیر شوروی پی برده بودند و به همین دلیل، استراتژی جهانی کاخ کرملین زود به زود تغییر می‌کرد. در این میان، مواضع شوروی علیه آمریکا نرم و باب جدیدی از روابط اقتصادی و سیاسی بین واشنگتن و مسکو گشوده شد.

تنها ۱۱ ماه قبل از این که اتحاد جماهیر شوروی از هم بپاشد، اولین شعبه از رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در شهر مسکو آغاز به کار کرد. قرار بود این شعبه ساعت ۱۰ صبح روز ۳۰ جنوری ۱۹۹۱ در میدان «پوشکین» مسکو باز شود اما در کمال تعجب، پنج هزار نفر از مردم مسکو قبل از طلوع آفتاب مقابل آن صف کشیده و منتظر بازگشایی‌اش بودند. تصاویر زیر گویای این حقیقت است.

این شعبه در آن روز، به ۳۳ هزار نفر انواع غذا و فست‌فود فروخت و رکورد جدیدی در تاریخ فروش این برند معروف آمریکایی بر جای گذاشت. افتتاح شعبه مک‌دونالد در مسکو، خبر اول آن روزها بود و از این رو، خبرنگاران بسیاری برای پوشش این رویداد راهی میدان پوشکین شدند و با مدیران، کارکنان و مشتریان رستوران مک‌دونالد گفتگو کردند.

یکی از نقاط مشترک حرف‌های مشتریان مک‌دونالد این بود که در این رستوران با آن‌ها رفتار و برخورد محترمانه صورت گرفته و از ادبیات مودبانه‌ای مانند «خوش آمدید»، «لطفا از این طرف تشریف بیاورید»، «دیگر چی میل دارید» و نظایر این‌ها استفاده شده است.

یکی از مشتریان رستوران مک‌دونالد، خانم جوان روسی بود که به انگلیسی صحبت می‌کرد. او در گفتگو با خبرنگاران، بیش از آن که به کیفیت غذای مک‌دونالد اشاره کند با هیجان گفت که خدمه رستوران رفتار عجیبی داشتند و به مشتریان می‌گفتند که خوش آمدید و روز خوبی داشته باشید.

قابل یادآوری است که مدیران رستوران مک‌دونالد در مسکو عمدتاً آمریکایی بودند و به همکاران روسی خود نیز آموزش داده بودند که با مشتریان، برخوردی متفاوت از فضای حاکم بر شوروی داشته باشند. گویا آن‌ها نقطه ضعف مردم شوروی را درک کرده بودند و مأموریت داشتند که به آن‌ها به جای چشاندن طعم غذای آمریکایی، طعم رفتار محترمانه را بچشانند.

این که رفتار محترمانه گارسون‌های رستوران آمریکایی، شهروندان روسیه را به وجد آورده و شگفت‌زده کرده بود، حکایت از ماجرایی دارد که موضوع یادداشت حاضر را تشکیل می‌دهد. شادی و نشاط در چهره مشتریان شعبه مک‌دونالد مسکو، نکته قابل تأملی است که ما را به یکی دیگر از عوامل فروپاشی شوروی رهنمون می‌کند و آن این که بیش از ۷۰ سال سلطه کمونیسم بر روسیه، جامعه این کشور را کرِخت، بی‌روح، بی‌عاطفه، ناامید و پژمرده کرده بود. به عبارتی، شوروی برای مردم احترام قائل نبود و مردم، عقده احترام داشتند که با کوچک‌ترین رفتار محترمانه به وجد می‌آمدند. در پشتو یک ضرب‌المثل است که ترجمه آن چنین می‌شود: «گرسنه نیستم، قدر و احترام می‌خواهم»

کشورهای غربی به این نکته روان‌شناسی توجه کرده و با احترام ظاهری به مردم خود و حتی مهاجرین، رگ خواب ملت‌ها را پیدا کرده‌اند. مثلاً در قضیه غزه تاکنون نزدیک به ۳۰ هزار انسان بی‌گناه از جمله زنان و کودکان با اسلحه کشورهای غربی جان خود را از دست داده‌اند اما هیچ‌گونه اعتراض مردمی به دولت‌های غربی که بتواند جنگ را متوقف کند، صورت نگرفته است. این که بسیاری از مهاجران در کشورهای غربی از وضعیت موجود ابراز رضایت می‌کنند، علت اصلی آن به رفتار محترمانه ساختارهای غربی با مردم برمی‌گردد.

البته استثنائاتی هم وجود دارد ولی در مجموع فضای محترمانه بر غرب حاکم است. وقتی ملتی عقده احترام نداشته باشد، کمتر به دولت خود اعتراض می‌کند. عقده تحقیر، تبعیض و بی‌توجهی همانند سایر عقده‌های اجتماعی برای دولت‌ها خطرناک است و این را دولت‌های غربی درک کرده‌اند اما در شوروی به این نکته حساس توجه نشده بود.

در حقیقت دولت شوروی نه تنها به مردم بلکه برای سلیقه‌های مختلف سیاسی نیز احترام قائل نبود و به راحتی آن‌ها را حذف می‌کرد. حتی هواداران رژیم کمونیستی با کوچک‌ترین نقد و مخالفت، با بزرگ‌ترین بی‌حرمتی‌ها که می‌توانست از بی‌آبرو کردن آن‌ها شروع و به زندان و اعدام منتهی شود، مواجه می‌شدند.

جریان حاکم در شوروی برای روشنفکران و نویسندگان و روزنامه‌نگاران و هنرمندان هم احترام و هویت مستقلی قائل نبود. اصلاً در قاموس کمونیست‌های حاکم بر مسکو، کسی که از دایره جریان حاکم خارج بود، ابزاری برای تقویت دولت شمرده می‌شد و اگر ذره‌ای پا از دایره ترسیم شده بیرون می‌گذاشت با انواع سانسورها، فشارها، زندان‌ها و تبعیدها مواجه می‌شد و یا چاره‌ای جز فرار از شوروی نداشت.

دولت شوروی برای فعالان اقتصادی نیز احترامی قائل نبود و آن‌ها فقط ماشین تولید ثروت برای حکومت بودند. مالکیت خصوصی هم محترم نبود و همه، در برابر دریافت نان، لباس و مسکن، کارگر و برده دولت به حساب می‌آمدند.

در چنین فضایی، نسل‌نو روسیه خود را با جریان حاکم و سیاستمداران شوروی بیگانه می‌دانست. جوانان ناامید شده بودند و رهبران شوروی از این که از بین جوانان کادرسازی کنند، احساس ناتوانی می‌کردند. دیگر از پیشرفت خبری نبود؛ بله شوروی در اوج عظمت و شکوفایی خود در بسیاری از جهات از امریکا سبقت گرفت اما خاصیت نظام‌های مستبد و دیکتاتوری این است که اوج می‌گیرند اما ناگهان از داخل سقوط می‌کنند. اصلاً این یک قاعده است و نمونه‌های آن در تاریخ فراوان است.

این اتفاق برای شوروی هم رخ داد و هنگامی که این ابرقدرت جهانی از درون دچار اختلاف و بحران شد، نه تنها مردم به کمک آن نشتافتند بلکه در آن لحظه حساس تاریخی، به فروپاشی‌اش نیز کمک کردند. چنین شد که بزرگ‌ترین کشور جهان که در زرادخانه‌اش ۴۵ هزار سلاح اتمی و دو میلیون موشک داشت، بزرگ‌ترین ارتش جهان را فرماندهی می‌کرد، از غنی‌ترین معادن دنیا بهره می‌برد و ایستگاه فضایی میر را کنترل می‌کرد، ناگهان از درون و بدون شلیک حتی یک گلوله از خارج، متلاشی شد و به تاریخ پیوست.
آری شوروی فروپاشید چون در کنار سایر عوامل سقوط، به مردم بی‌احترامی می‌کرد تا جایی که مردم با شنیدن ساده‌ترین اصطلاحات محترمانه، جان تازه می‌گرفتند. سرنوشت شوروی برای همه دولت‌های مستبد و دیکتاتور پند و عبرت است زیرا اگر ملت از آن‌ها روی برتافت، سقوط آن‌ها حتمی است.
محمد مرادی

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *