هشتم ماه مِی، روز پیروزی متفقین و شکست آلمان در جنگ دوم جهانی است؛ بدین مناسبت گفتم یادآوری کنم که هیتلر در جهان عرب نه تنها منفور نبود بلکه هم در میان مردمِ عرب، خصوصا در مصر و لبنان و هم بین روشنفکران عرب، هواخواهان دوآتشهای داشت که امروز باورش برای ما سخت است به همان اندازه که حمایت هایدگر از نازیسم باورناپذیر مینماید.
کابل ۲۴: مثلاً «شکیب ارسلان»ادیب لبنانی که چندان کثیر التألیف بود که او را «امیر البیان» لقب دادند سه زبان میدانست اما چندان عاشق هیتلر بود که زبان آلمانی را هم فرا گرفت تا “نبرد من” را به عربی ترجمه کند که عنوانش شد کتاب( کفاحی) و سفرنامهاش به آلمان اوج شیفتگیاش را به نازیسم و شخصیت هیتلر نشان میدهد،و کتاب خاطراتش را به دفتر کنفرانس اسلامی در قدس ودیعه داد تا پس از مرگش منتشر کنند، چرا که هراس آن را داشت که بخش مربوط به آلمان آن برایش در زندگی دردسرساز شود.
و دیگری امین الحسینی مُفتی اعظم اورشلیم بود که قصد داشت با آلمان نازی متحد شود، چندان که رسماً به عضویت حزب نازی درآمد، ارنست نولته فیلسوف تاریخنگار آلمانی نوشته چندان در یهودستیزی افراطی بود که حتا هیتلر از اجابت درخواستهای وی خودداری کرد.
دیگری عمر فروخ مترجم و ادیب لبنانی و دکترای فلسفه و صاحب تاریخ بزرگ ادبیات عرب در هشت مجلد، کتابی دارد به نام (غبار السنین) که زندگینامه اوست و به هیچ وجه شیفتگی خود را از پیشروی ارتش نازی و کاریزمای هیتلر پنهان نمیکند؛ و جالب است بدانید که او دقیقاً در زمان هیتلر دانشجوی فلسفه در برلین بوده است.
از همهی ایشان برجستهتر دکتر عبدالرحمن البدوی فیلسوف مصری معروف به هایدگر مصر است که تز دکترایش دربارهی هایدگر است ۸ زبان میدانست اما قصهی زبان آلمانی او با اعزام وی توسط دکتر طه حسین کلید خورد که او را در زمان حکومت هیتلر به آلمان فرستاد تا زبان آلمانی را بیاموزد او کتابی دارد به نام(سیرة حياتي) که بخش مهمی از آن، خاطرات حضورش در آلمان نازی را بیان میکند، به طوری که شهرها و خیابانهای این کشور را هم به دقت همانند یک گردشگر حرفهای توصیف کرده، و چنان علاقمند به حزب نازی میشود که در همان کتاب مینویسد:
در سخنرانیهای هیتلر حضور مییافته تا جایی که فاصلهاش با تریبون هیتلر بیش از چندین متر نبوده است؛
بدوی میگوید: جامعهی عرب خصوصا مصر و لبنان و سوریه ناگزیر و نیازمندند که برای اتحاد علیه اشغالگران بریتانیایی و فرانسوی با آلمان و حزب هیتلر همدلی بیشتری نشان دهند.، چنانکه عبدالرحمن عبدالغنی کتابی نوشت به نام(آلمانیا النازیة و فلسطين) که در أن نامههای ارسالی شیخ و مُفتی اورشلیم حاج امین الحسینی را به هیئت حزب نازی انعکاس داده است.
جورج طرابیشی نیز در جلد دوم ( هرطقات) از اوج همذاتپنداری روشنفکران جامعهی عرب با جنبش هیتلر و حزب نازی اظهار شگفتی کرده و حتا به نقد دکتر عبدالرحمن بدوی پرداخته که زمانی که خبر انتحار هیتلر را شنید تا مدتها نواری سیاه به نشانهی سوگ بر جیب کت خود آویزان میکرد.
قبلا نيز دربارهی “یونس بحری” شخصیت جنجالی عراقی و دیدار و رابطه نزدیکی که با هیتلر داشت نوشتهام تا حدی که مجوز رادیویی را در برلین گرفت که به زبان عربی پخش میشد و نام برنامهاش هم «حی العرب» بود.
مسعود باب الحوائجی