روسیه، روز 9 می، سالگرد پیروزی ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی در 1945 را جشن میگیرد: میراثداری جنگ جهانی دوم و میراثخواری جنگ در اوکراین.
کابل۲۴: چنین پیروزیهایی در جنگ جهانی دوم بود که موقعیت متزلزل استالین را در داخل و خارج تثبیت کرد و البته بنیان اختناق او را محکمتر ساخت؛ آنچنانکه گروهی تاریخ را مدیون او بدانند.
نیکنامیای که او هیچ شایستۀ آن نیست. با ادعاهایی نظیر اینکه استالین و روسها جهان را از فاشیسم نجات نجات دادهاند و روسها باز هم در جنگ با فاشیسم هستند. یکی از آن افسانههای تاریخی که اگر بخواهند آن را بازخوانند، اوراقش از هم میپاشد.
ارتش سرخ برلین را در 9 مه 1945 تصرف کرد. بله، و همانها نه فقط بخش شرقی برلین که بخشهای شرقی آلمان را به تیول شوروی بدل کردند.
اینکه در بدو آزادسازی برلین، سربازان ارتش سرخ مرتکب بیشترین غارت و بیشترین تجاوز به زنان آلمانی شدند، بحث فرعی است. آلمان شرقی مصداق افتادن ملتی از چاله به چاه بود، همچنان که آزادسازی اروپای شرقی از نازیسم، برای آن مردم حاصلی جز دوران سلطۀ رژیمهای توتالیتر کمونیستی نداشت.
شوروی بود که نازیسم را نابود کرد. درست، اما نه کامل. شوروی در ابتدا پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را در 1939 با نازیها منعقد کردند و هر دو کشور در سپتامبر همان سال به لهستان حمله کردند که نتیجۀ آن نه فقط تقسیم لهستان، که آغاز جنگ جهانی دوم بود.
البته در بریتانیا هم در ابتدا با نازیها کنار آمده بودند و نیز گرایشات نازی در توده و نخبگان وجود داشت.
در فرانسه هم رژیم ویشی مارشال پتن با اشغالگری نازی کنار آمد. در امریکا هم گرایشهای حامی نازیسم در ابتدا قوی بود که عمدتاً به جمعیت آلمانیزبان ایالات متحده برمیگشت.
روسها در جبهۀ شرقی آخرین شکستها را بر آلمان نازی تحمیل کردند. بله، اما پیشتر بریتانیا و امریکا به داد شوروی رسیده بودند تا نازیها نتوانند از محاصرۀ استالینگراد فراتر بروند.
خاک ایران، بهرغم اعلام بیطرفی، برای همین اشغال شد و «پل پیروزی» نام گرفت؛ کنفرانس تهران با حضور استالین، روزولت و چرچیل نشان وارون شدن جریان جنگ بود.
ارتش سرخ بود که آلمان را شکست داد. بله، اما آنها ارتش جماهیر مختلف شوروی بودند نه ارتش روسیه. همانطور که ارتش بریتانیا را عمدتاً سربازان مستعمرات و خصوصاً هندوستان بزرگ تشکیل میدادند و ارتش مقاومت فرانسه را سربازان مستعمرات آفریقایی فرانسه.
فیلمهای رشید بوشارب مثل «سنگال کوچک» و «روزهای افتخار» گواه ماهیت آفریقایی ارتش مقاومت فرانسه است که خاک فرانسه را آزاد کردند، اما در ازای آن خدمات استقلالشان را به دست نیاوردند.
و حتی پس از مبارزۀ خونبار برای کسب استقلال هم، کهنهسربازان و خانوادههای قربانیان پس از استقلال کشورهای آفریقایی، از حقوق عادی سربازان محروم ماندند.
ارتش شوروی بیشترین تلفات را برای نابودی نازی داد. بله، اما این آمار 20 تا 27 میلیونی تلفات شوروی فقط شامل سربازان نیست، همچنان که آمار بالای تلفات 15 تا 20 میلیونی چین (ناسیونالیست نه کمونیست) بیشتر شامل غیرنظامیان است.
بهعلاوه، همانطور که تلفات سربازان مستعمرات بریتانیا (خاصه 2 تا 3 میلیون سرباز شبهقاره هند) بسیار بالا بوده، تلفات ارتش سرخ هم فقط شامل روسها نیست؛ سایر جماهیر شوروی سابق هم کشته دادهاند.
باری، اگر افتخاری هم باشد، از آن سربازان عادی و گمنام است – که بسیاریشان اتباع جماهیر مسلمان شوروی و مستعمرات آفریقا-آسیایی محروم از حقوق شهروندی و سربازان درجه دوم ارتشهای اروپایی بودند – نه فرماندهان نظامی و سیاستمداران شوروی، فرانسه و بریتانیا.
فیلمهای تبلیغاتی هالیوودی زمان جنگ تاکنون، دربارۀ افتخارات سربازان امریکایی، هم بسیار تماشاییاند، اما واقعیت ندارند. (حتی رشید بوشارب هم «روزهای افتخار» را با «نجات سرباز رایان» مقایسه میکرد؛ حال آنکه داستان فیلم او واقعیتر بود.)
همچنان که روسها قصد دارند با فیلمهایی مثل «تانک تی-34» افتخارات جنگی شوروی را بازسازی و بزرگنمایی کنند.
اما نویسندۀ بزرگ تاریخ روسیه و جهان، تولستوی، در جایجای رمان «جنگ و صلح» به ما آموخت – و لازم دید محض تأکید، بر آن موخرهای غیرداستانی در این باب بیفزاید – که افتخار پیروزیهای بزرگ تاریخ از آن سربازان عادی و گمنام است، نه فرماندهان نظامی و سیاستمداران برجسته.
نام ناپلئون، مترنیخ، بیسمارک، موسولینی، هیتلر، استالین، روزولت، چرچیل، دوگل و… در تاریخ تکرار میشود، اما رنج شکستها و هزینۀ پیروزیهای بزرگ بر گردۀ تودهها بوده.
سهم استالین از این افتخارات هیچ است – البته او باید پاسخگوی آغاز جنگ در همدستی با هیتلر و نیز به کشتن دادن میلیونها روس، اوکراینی، لهستانی و… بهعنوان تودۀ گوشت دم توپ باشد – تا چه رسد به دیوانگانی چون پوتین که ترکیب هیتلر و استالین هستند.
رضا نساجی