جنگ اسرائیل و حماس در حالی وارد چهلمین روز خود شد کە دامنەی آن تا عمیق ترین لایەهای معناشناختی واژگان هم کشیدە شدەاست.
کابل۲۴: این مجادلەی زبان شناختی نمودی از واقعیت مغشوش و شکاف بزرگی است که میان دیدگاەهای افکار عمومی پدید آمده است.
بهعنوان مثال میان واژگان وقفەهای بشر دوستانە و آتش بس فوری، جهانی اختلاف است.
جهان غربی عمدتا هوادار وقفەهای بشردوستانە است.
اصطلاحی گنگ و نامفهوم که احتمالا در جریان جنگ اخیر به دنیا آمد!
در حالی که کشورهای عرب و مسلمان و دولتهای منتقد امریکا، نظیر چین و روسیه و آفریقای جنوبی و اسپانیا و …خواهان آتش بس فوری هستند.
مخلص کلام این که هواداران دوآتشەی اسرائیل مخالف آتش بس و طرفداران فلسطین هم موافق آن هستند.
بیمارستان، گورستان، پادگان و تانک و انکوباتور و آرپی جی و بخش دیالیز هم واژگانی هستند که مدام با هم به گوش میرسند.
در روزهای اخیر جنگ غزه عملا به جنگ بیمارستانها تبدیل شده و امروز در چهلمین روز آن با اشغال بیمارستان شفا این روند به اوج خود رسید.
اسرائیل میگوید در زیرزمین تمام بیمارستانهای شمال غزه، پادگانها و مراکز نظامی قرار دارند. ادعایی که در جنگی به شدت نامتقارن احتمالا کاملا بیراه نباشد.
در مقابل حماس و مقامات سازمان ملل میگویند، این مکانها بر اثر نبود سوخت از حیز انتفاع خارج و عملا به گورستان صدها کشتەی درگیری های اخیر بدل شدەاند.
اینجا هم مانند دو اصطلاح وقفەی بشردوستانە و آتش بس شکافی معنایی خودنمایی میکند.
بیمارستان و گورستان که در حالت عادی کارکردهایی متفاوت دارند، اکنون با هم تجانس یافتەاند.
یا در حالی که پزشکان میگویند به علت از کار افتادن تنها ژنراتور بیمارستان شفا نوزادان نارس و بیماران دیالیزی در معرض خطر قرار گرفتەاند، ارتش اسرائیل میگوید آمادەی ارسال انکوباتور برای نوزادان است.
پزشکان هم میگویند ما به سوخت نیاز داریم نه انکوباتور!
بالاترین میزان سوختی که سربازان اسرائیلی به بیمارستان شفا تعارف کردەاند، 300 لیتر است، یعنی به اندازەی مصرف سه ساعت یک تانک مرکاوا!
پیداست که سوخت در اینجا از کالایی اساسی برای تداوم زیست به مقولەای استراتژیک در راهبرد جنگی اسرائیل تبدیل شده است.
هر کس از انتقال سوخت به نوار غزه بگوید متهم به تامین ماشین جنگی حماس میشود، حتی سازمان ملل و آژانس پناهندگان وابسته به آن.
در مقابل هواداران اسرائیل عمدتا با انتقال سوخت به این منطقەی محصور مخالفند.
تخریب فیزیکی نهادها و نمادهای ملی فلسطینی نیز نشانەی دیگری از تحول معناشناختی پیش گفته است.
اسرائیلیها پس از آن که دیروز در مقر پارلمان فلسطین در غزه عکس یادگاری گرفتند، امروز با بولدوزر آن را با خاک یکسان نمودند.
نماد یاسر عرفات در طولکرم هم از این خشونت افسارگسیخته مصون نماند.
گرچه این اقدامات بازتابی از خشمی کور و انتقامی خشن است، اما خارج از راهبردی هدفمند نیست.
نقشەی اسرائیل این است که شمال غزه را به کلی خالی از سکنه کند. تخریب گستردەی بناها و تاسیسات کە در مواردی تا نابودی کامل یک محلەی مسکونی پیش میرود، بخشی از زمینەسازی فوق بە شمار میرود.
در این میان بیمارستانهایی که هنوز سر پا ماندەاند، محل اصلی برنامەی غیرمسکونی کردن منطقه هستند.
هدف اصلی محاصره و اعمال فشار بر بیمارستانها، تخلیه و تعطیلی آنها به منظور کوچاندن بقیەی مردم بە سمت جنوب است.
اگر مصر همکاری میکرد و بالفرض پذیرای آوارگان در شبە جزیرەی سینا میشد، این برنامە میتوانست تمام باریکەی غزە را در بر گیرد.
تخریب پارلمان و دانشگاهها هم در همین راستا و به قصد غیرمسکونی کردن شمال غزه و پایان حیات شهری در آنست.
کاستن از تراکم جمعیتی منطقه صرفا به منظور کاهش تلفات ارتش در جنگ زمینی انجام نمیشود، بلکه هدف سیاسی مهمتری ورای آن قرار دارد.
احیای توان بازدارندگی اسرائیل که بر اثر حملەی حماس آسیب جدی دید و پایان اثربخشی الگوی جنگ نامتقارن که راهکار اصلی حماس و حزب الله از جنگ 33 روزە سال 2006 به بعد بوده است.
پس از جنگهای کلاسیک ارتشهای عرب با اسرائیل که خاتمەی هر یک با شکست قطعی کشورهای عرب همراه بود، حماس و حزب الله با ابتکار جنگ نامتقارن تا حدی داور بازی را تغییر دادند.
آنها هر بار با جنگی چند هفتەای و جان سالم بدر بردن در پایان آن میتوانستند، اعلام پیروزی کنند. اکنون اسرائیل بر آن است هزینەی این تاکتیک را طاقت فرسا نماید.
ظاهرا اکنون چالش مهم فراروی اسرائیل نه اقدامات عملی کشورهای عرب و مسلمان و نه چالش آفرینی دولتهایی نظیر چین و روسیه، بلکه عصبانیت افکار عمومی در کشورهای غربی است.
رخدادی که میتواند منجر به پاسخگو کردن دولتهای غربی شود و موضع شان را متزلزل گرداند.
مباحث زبانی و معناشناختی که به موازات جنگ راه افتاده، ناظر به این معناست.
صلاحالدین خدیو