سرمایه‌داری چگونه با انتقاد از خود تثبیت می‌شود؟

اثری از «مائوریتزیو کاتلان» با عنوان «کمدین» که تنها یک کیله معمولی نیم دالری است و با چسب به دیوار چسبانده شده است، در حراجی هنری در نیویارک، ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دالر به یک سرمایه دار کارآفرین چینی حوزه کریپتو فروخته شد که گفته آن را چند روز آینده می‌خورد!

کابل ۲۴: فروش این کیله در دنیای عجیب این روزها مثالی از هنر مفهومی است اما از نظر اقتصادی، این نوع آثار بر اساس یک پارادوکس ارزشی شکل می‌گیرند. خریدار در واقع خود کیله یا چسب را نمی‌خرد، بلکه گواهی اصالت و حق بازتولید این اثر به عنوان یک هنر اصیل از سازنده اثر به دست می‌آورد. این موضوع نشان می‌دهد که ارزش اثر به ایده و معنای پشت آن، و نه مواد استفاده شده، مربوط است. با قیمت ۶.۲ میلیون دالر، این اثر فراتر از انتظار عمل کرد و نشان داد چگونه بازار هنر می‌تواند تحت تأثیر تبلیغات، واکنش‌های عمومی و سرمایه‌گذاری افراد ثروتمند قرار گیرد.

از دیدگاه جامعه‌شناسی، این اثر پرسش‌هایی عمیق را درباره ارزش‌گذاری در هنر معاصر مطرح می‌کند. کاتلان با استفاده از یک کیله ساده و چسب، احتمالا می‌خواهد هنر را به مثابه آینه‌ای از مصرف‌گرایی و سیستم سرمایه‌داری نشان داده است.

شاید هم به طعنه ارزش‌های اقتصادی را به چالش کشیده و مرز میان اثر هنری و شوخی را محو کرده یا اشاره‌ای غیرمستقیم به نمادگرایی کیله به عنوان کالایی جهانی با پیشینه استثمار اقتصادی و سیاسی دارد. ظاهری اعتراضی به نظام سرمایه‌داری اما منتفع از این نظام!

سرمایه‌داران و سرمایه‌گذاران هنر اغلب چنین آثار مفهومی را برای ایجاد اعتبار اجتماعی یا مالی خریداری می‌کنند. علاوه بر این، حضور این اثر در حراج‌های مطرحی چون «ساتبیز» به طور غیرمستقیم ارزش آن را تضمین می‌کند، چرا که چنین پلتفرم‌هایی «نماد نخبگی در بازار هنر» معرفی شده‌اند.

این فروش بار دیگر توجهات را به نحوه ارزش‌گذاری و نقش سرمایه‌گذاری در هنر معاصر جلب کرده است، به طوری که برخی این اثر را بی‌معنی و برخی دیگر آن را تأمل‌برانگیز می‌دانند.

از دیدگاه مارکسیستی، فروش اثری مانند «کمدین» مائوریتزیو کاتلان می‌تواند به مثابه نمونه‌ای از ارزش‌گذاری نمادین سرمایه‌داری و سلطه ایدئولوژی حاکم تحلیل شود.

مارکس میان ارزش مصرف (کاربرد مستقیم یک کالا) و ارزش مبادله (قیمت آن در بازار) تمایز قائل می‌شود. در مورد «کمدین»، کیله و چسب به خودی خود ارزش مصرفی ناچیزی دارند، اما ارزش مبادله آن از طریق نظام بازار هنر و شبکه نخبگان فرهنگی به شدت افزایش یافته است. این تضاد نشان می‌دهد چگونه سرمایه‌داری می‌تواند ارزش‌گذاری کالاها را از کارکرد مادی‌شان جدا کند و آن را به پدیده‌ای نمادین و غیرواقعی تبدیل کند.

چنین رویدادی ذهن را سراغ نقدهای مارکس از سرمایه‌داری می‌برد. مارکس بر این باور بود که در نظام سرمایه‌داری، تقریباً هر چیزی قابلیت تبدیل به کالا و ابزار سودآوری را پیدا می‌کند. این موز چند میلیون دلاری؛ نمونه مثال‌زدنی است.

جایی که هنر به یک کالا تبدیل می‌شود و در چرخه‌های بازار مالی، صرفاً به عنوان ابزار سود و سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود و اثر کاتلان تنها در صورتی ارزش دارد که به عنوان یک کالای نمادین در این نظام پذیرفته شود.

آثار این‌چنینی، به تعبیر مارکسیست‌ها، ابزاری برای بازتولید سلطه ایدئولوژیک طبقات حاکم هستند. خریداران ثروتمند چنین آثاری، نخبگان اقتصادی‌اند که از این آثار برای تثبیت جایگاه اجتماعی و قدرت فرهنگی خود استفاده می‌کنند.

از سوی دیگر، این هنر به نوعی دنباله‌روی ایدئولوژی سرمایه‌داری است، چرا که خود مفهوم «ارزش» را بازتولید می‌کند، حتی زمانی که قیافه نقد سرمایه‌داری را می‌گیرند.

مارکس، بیگانگی را حالتی می‌داند که در آن انسان‌ها از ماهیت واقعی خود یا کارشان جدا می‌شوند. در اینجا، هنر که باید ابزاری برای بیان خلاقیت و زیبایی باشد، از هدف اصلی خود بیگانه شده و به وسیله‌ای برای سودآوری و نمایش تبدیل شده است. چنانکه «کمدین» به‌جای اینکه بازتاب‌دهنده تجربه انسانی یا احساسات عمیق باشد، صرفاً به یک نماد اقتصادی و تبلیغاتی تبدیل شده و قواعد و هنجارهای آن را به اسم نقد سرمایه‌داری تثبیت می‌کند.

سهند ایرانمهر

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *