هانا آرنت را بی تردید میتوان یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم و نیز بزرگترین فیلسوف زن این قرن دانست (اگرچه او در مصاحبهای خود را نه فیلسوف، بلکه نظریه پرداز سیاسی میداند).
کابل۲۴: هانا آرنت از نظر عمق و وسعت اندیشه و نیز تسلطش بر متون تاریخ اندیشه غرب، شخصیتی کم نظیر است.
«وضع بشر» یکی از برجستهترین و تاثیرگذارترین آثار هانا آرنت فیلسوف آلمانی است. کتابی سرشار از نگرشهای غیرمنتظره که از بسیاری وجوه به زمان حال بیشتر تناسب دارد.
هانا آرنت در این کتاب زندگی وقف عمل را در برابر زندگی وقف نظر موضوع تاملاتی قرار میدهد که خواننده را نیز به تاملی دیگر در این زمینه فرا میخوانند.
او ضمن شرح مفاهیم زحمت، کار و عمل و جایگاه آنها در وضع بشر، با نگاهی تاریخی سیر آنها را تا روزگار ما پی میگیرد و نشان میدهد که از دوران یونان باستان تا امروز رویکرد ما به زندگی وقف عمل چه فراز و فرودها و تغییراتی به خود دیده است. کتاب وضع بشر، اثری فلسفی و تاریخیست که نخستین بار در سال ۱۹۵۸ وارد بازار نشر شد.
این کتاب، اثری فوق العاده بدیع با بینشهایی منحصر به فرد است که در طول چندین دهه، کاربردها و درستیِ توضیحاتش از دنیای پیرامون، فقط و فقط بیش از پیش شده است.
هانا آرنت در پژوهش خود دربارهی «وضعیت بشر» مدرن، به انسانها از منظر کارهایی که توان انجامش را دارند، میپردازد.
مشکلاتی که آرنت در این کتاب به آنها میپردازد، هنوز هم گریبانگیر جامعهی انسانی هستند: کاهش استقلال انسانها و آزادیهای سیاسی، و تناقضی مبنی بر این که هر چه توانایی هایمان از طریق دستاوردهای فناورانه و انسان شناسانه افزایش مییابد، کمتر و کمتر میتوانیم بر عواقب کارهایمان کنترل داشته باشیم.
کتاب وضع بشر، اثری فوق العاده روشنگرانه و عمیق است که ذهن مخاطب را با دنیای جدیدی از تفکرات آشنا میسازد.
آرنت می گوید: «مقصود من از اصطلاح زندگی وقف عمل (vita activa) سه فعالیت بشری بنیادین است: زحمت، کار و عمل. آنها از این رو بنیادینند که هر یک تناظر دارند با یکی از شرایط اساسیای که تحت آنها آدمی بر روی کره خاکی حیات پیدا کرده است.
زحمت فعالیتی است متناظر با روند زیستی بدن انسان که رشد خودانگیخته، سوخت و ساز، و زوال آن در فرجامِ کار در گرو حوایج و ضروریات حیاتیای است که زحمت آنها را ایجاد و وارد روند زندگی میکند. وضع بشری زحمت، خودِ زندگی است.
کار فعالیتی است متناظر با غیرطبیعی بودنِ وجود بشر که در چرخه حیاتی بیانقطاع نوع [بشر]جای ندارد و فناپذیری آن را این چرخه ترمیم نمیکند. کار جهانی «مصنوع» از اشیا فراهم میآورد که به نحوی مشخص با هر گونه محیط طبیعی فرق دارد.
یکایک زندگیهای فردی درون محدوده آن سکنی دارند، حال آنکه خودِ این جهان قرار است بیش از همه آنها عمر کند و از همه آنها فراتر رود. وضع بشری کار جهانی بودن است.
عمل، آن یگانه فعالیتی که بدون واسطه اشیا یا مواد، مستقیما میان انسانها جریان دارد، متناظر است با وضع بشری تکثر، متناظر با این امر واقع که انسانها، و نه انسان، بر کره زمین به سر میبرند و ساکن جهانند.
اگرچه همه جنبههای وضع بشر به نحوی از انحا با سیاست ارتباط دارد، اما این تکثر به طور خاص عینا شرط اصلی هر گونه زندگی سیاسی است».