نومدلند سومین فیلم سینمایی کلویی ژائو (Chloé Zhao) فیلمساز چینیالاصل هالیوود با فرانسیس مکدورمند (Frances McDormand) در نقش اصلی زن است.
فیلمنامه این اثر بر اساس رمانی به همین نام نوشته جسیکا برودر (Jessica Bruder) و با همکاری برودر و ژائو و تحریر شده است. دیوید استراترن (David Strathairn) دیگر بازیگر مطرح این فیلم است که تقریبا نیمی از داستان حضور دارد.
کابل۲۴: همچنین باید از عوامل برجسته این فیلم به جاشوا جیمز ریچارد (Joshua James Richards) بهعنوان مدیر فیلمبرداری و لودوویکو ایناوودی در مقام آهنگساز اشاره کنیم. ترکیبی که پیشبینی میشد به اثری خیرهکننده و تاثیرگذار تبدیل شود؛ و شد.
خلاصه فیلم
در سال ۲۰۱۱، فرن با بازی فرانسیس مک دورمند پس از تعطیلی کارخانه گچ ایالات متحده در امپایر ایالت نوادا کار خود را از دست داده است. او سالها در کنار شوهرش که اخیراً درگذشته در آنجا کار میکرد.
فرن تصمیم میگیرد بیشتر وسایل خود را بفروشد و یک ون برای زندگی، سفر و جستجوی کار خریداری کند.
او در زمستان یک کار فصلی را در بخش پست شرکت آمازون انجام میدهد.
لیندا، یکی از دوستان و همکارانش در شرکت آمازون فرن را به دیدن یک قرار ملاقات کویری در آریزونا دعوت میکند. فرن در ابتدا از این کار امتناع میکند اما با سرد شدن هوا نظر خود را تغییر میدهد و برای یافتن کار جدید به ایالت آریزونای کشور امریکا میرود.
در قرار ملاقات در کمپ آرتیآر، فرن با دیگر عشایریها دیدار میکند که هر کدام به دلایل مختلفی دل به جاده زدهاند و عشایری زندگی میکنند. فرن مهارتهای اولیه بقا و خودکفایی را برای زندگی در جاده میآموزد.
نومدلند اثری جذاب و شجاعانه از زندگی راکد زنی پا به سن گذاشته، معمولی، بیادعا ولی جسور است. فیلمساز بهنحوی زنانه و ظریف شخصیت اصلی فیلمش را میشناسد و تلاش بینظیر او برای داشتن حقی شخصی از این جهان را بارها در طول فیلم ستایش میکند.
زنی که مانند هستی و زمین و زمان هر روز نو میشود و هرگز نمیایستد. زنی که مادرانه به همهچیزی گوش میسپارد و همچون زمان میگذرد و پشت غبار صحرا ناپدید میشود. فیلم عشایر فیلمی بسیار عمیق و روح نواز است.
قطعا نمیشود با دید سطحی این فیلم را بررسی و تحلیل کرد، چون در این صورت به این نتیجه که کارگردان سعی داشته فیلمی در مورد بی خانمانها و عشایر امروزی بسازد، میرسید اما در واقعیت این یک داستان کاملا عاشقانه است. عشق فرن به همسر درگذشتهاش بابی او را وادار میکند که در جاده بتازد و زندگی را در یک ون بگذراند.
در ابتدای فیلم شما تصور میکنید که فرن یک انسان درمانده و بیکس است و به این دلیل که کسی را در زیر این آسمان آبی پهناور ندارد، اینگونه زندگی میکند.
اما هرچه فیلم جلوتر میرود ما میبینیم که او میتواند زندگی عشایری را به راحتی رها کرده و با خواهرش زندگی کند و یا پیشنهاد ازدواج دیوید را بپذیرد و با او ادامه زندگی بپردازد.
اما حلقه ازدواجی ماندگار در دستش دارد و قرار نیست با مرگ همسرش عشق خود را فراموش کند.
به قول باب ولز در زندگی عشایری جایی برای خداحافظی وجود ندارد، زیرا همیشه همه به یکدیگر میگویند: «ته خط میبینمت». فرن به این دلیل تا پایان عمر در یک ون و در جاهای مختلف زندگی خواهد کرد. او با همسرش خداحافظی نکرده و به او گفته است: « ته خط میبینمت»
مجموعه درخشان
فیلمنامه اثر در جزئیات بسیار دقیق، با ظرافت، خلاقانه و موجز عمل میکند. شخصیتپردازی فرن به بهترین شکل ممکن انجام گرفته و همراه با بازی خیرهکننده فرانسیس مکدورمند، فرن به شخصیتی ماندگار در دنیای سینما تبدیل شده است.
بازی دیگر بازیگران، استاندارد و در خدمت فیلم است و همهچیز در سایه درخشش مکدورمند پیش میرود. سطح بازی مکدورمند به قدری بالاست که اعضای آکادمی اسکار را مجاب کرد تا برای سومین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کند.
حالا او در کنار دنیل دی لوییس بزرگ دومین کسی است که تاکنون ۳ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول را دریافت کرده است.
باید فیلمبرداری و قابهای شاهکار جاشوآ جیمز ریچارد، ماندگار و بکر هستند که در کنار موسیقی متن روح نواز این فیلم غوغا میکند.
کارگردانی دقیق و در عین حال شهودی گلوئی ژانو از ظرافت بسیار بالایی برخوردار است و این پرداختن به جزئیات، ساختار مستند گونهای به فیلم داده و این امر در خلق اثری دراماتیک تاثیر بسزایی دارد.
🏆 جوایز
جایزه بفتای بهترین فیلم
جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول زن
جایزه بفتای بهترین کارگردانی
برنده جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام
برنده جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن
برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی