ما با گذاشتن مرزهای خودمان با دنیای پیرامون، نیازهایمان را آفتابی میکنیم؛ مرزهایی که در دنیایی پر از غریبهها و حتی نزدیکان، امنیت خاطر را برایمان به ارمغان میآورند وقتی مرزهای سالمی داریم میتوانیم، بنیادهای محکمی را برای زندگی در این دنیای ناهمگون پایه بریزیم گذشتن از مرزهای خود و دیگران، طیفی گسترده از پیامدها را به همراه دارد؛ از تشویش تا فاجعه مطلق.
کابل۲۴: در این کتاب خواهید آموخت که زمان درست و به قاعده برای نه یا بله گفتن کجاهاست چگونه گرفت و گیرهای این زمینه را میتوان حل کرد و چگونه میتوان مثل آدمی کارآمد و کاربلد با مرزهای دیگران تعامل کرد خواندن این کتاب حس خوب دگرگونی روابط و بهبود همنشینی با دیگران را به انسان خواهد داد و مزیت دیگر آن،متن روان، همهفهم، خودمانی و گاهی طنزآمیز آن است.
بخشی از کتاب:
فرهنگ تجاوز دقیقاً متضاد لغوی و معنایی کامل فرهنگ رضایت است. این طرف در فرهنگ رضایت ما زبان به بنا کردن مرزها باز میکنیم و آن طرف در فرهنگ تجاوز اصلاً حرف از نادیدهگرفتن و خرابکردن مرزهاست.
در فرهنگ رضایت یک جملهٔ طلایی دارند: «فقط خود بله، یعنی که بله!» به همین جمله دقت کنید و بروید به کارهای زشت گذشتهتان بیندیشید، جاهایی که یکی میگفته «شاید» و شما از آن «بله» برداشت میکردید.
یادم هست در یک رمان فرانسوی می خواندم: «وقتی یک خانم زیبا میگوید نه، یعنی شاید! وقتی گفت شاید، یعنی بله، خانم زیبا هرگز بله نمیگوید!» این جملات گهربارِ مزخرف را در هزاره جدید باید گل گرفت و ممنوع کرد. نویسندهاش هم باید برود زندان هر چند سالهاست که استخوانهایش هم پوسیده.
در فرهنگ تجاوز چیزی به اسم «محدوده خاکستری» وجود ندارد. فرهنگ تجاوز فرهنگ توجیه است ولی فرهنگ رضایت یعنی که همه ما در همه حال باید مسئول کارهای خودمان باشیم یعنی ساختار قدرتمندانه و نه «ساختار زورکی»