رادیکالیزم خیابانی عراق؛ نمونه فراگیر در خاورمیانه

در واقع این حالت عمدتا ناشی از این است که بسیاری از جریان‌های سیاسی و مردم در خاورمیانه فقط می‌دانند که چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند که چه می‌خواهند و یا بر سر آن اتفاق نظر ندارند. لذا رادیکالیزم خیابانی برای تغییر رژیم یک ابزار قدرت‌مند است، اما برای دوره انتقال یک خطر مهلک و کشنده است.

محمدامین احمدی
۱.مطابق پاره‌ای تحقیقات رابطه معنا دار و قوی میان مقاومت مدنی عاری از خشونت و تغییر رژیم از هر نوع اش، حتی از نوع بسیار سرکوبگر آن وجود دارد، برای مثال در طی هفتاد سال ۷۸ مورد تغییر رژیم از این طریق به دست آمده است.

۲. هم چنین تغییر رژیم از این طریق هشتاد در صد به برقراری دموکراسی انجامیده است، در حالی که از طریق جنگ و خشونت تغییر رژیم فقط در بیست درصد به دموکراسی انجامیده است. این نتیجه نیز نشان می‌دهد که رابطه قوی میان مقاومت عاری از خشونت و برقراری دموکراسی وجود دارد.‌

لکن پرسش‌هایی مهمی که در این زمینه نیازمند جواب‌اند عبارتند از:
– چرا، چگونه و با استفاده از چه روش‌هایی مقاومت عاری از خشونت مانع از دسترسی قدرت حاکم به منابع قدرت شده و آن را تغییر می‌دهد؟ (تغییر رژیم )
– چرا در برخی موارد مقاومت عاری از خشونت به برقراری دموکراسی نمی‌انجامد؛ منجر به بازگشت اقتدارگرایی می‌شود و یا منجر به جنگ ویرانگر؟
پرسش پاسخ اول دشوار و شدیدا فنی و تکنیکال است، لذا نمی‌شود در این نوشته کوتاه به آن پرداخت.

اما در پاسخ سوال دوم می‌توان گفت سه عامل موجب شکست مبارزه عاری از خشونت می‌شوند و این سه عامل قویا در فرهنگ‌سیاسی خاورمیانه جای دارند:

الف. استفاده از عدم خشونت به مثابه تاکتیک نه به عنوان یک اصل و قدرت مهم انسانی. بسیاری فکر می‌کنند چون اسلحه و تفنگ ندارند و یا استفاده از آن را بسیار خطرناک می‌دانند از روی ناچاری به مقاومت عاری از خشونت روی می‌آورند.

لکن به قدرت واقعی و موثریت آن باور ندارند، لذا همین که در خلال مدتی کوتاه به نتیجه نرسید به جنگ روی می‌آورند که به گفته بزرگی قرن‌هاست که جواب نداده است ، و یا اینکه وقتی با سرکوب و بیرحمی قدرت حاکم مواجه می‌شوند، صبر و تحمل خود را از دست داده به جنگ روی می‌آورند، نمونه سوریه از این قبیل است.

ب.‌ بسیج زدایی از مردم (demobilization ) ، یعنی این‌که همین رژیم سابق سقوط کرد نخبگان جدید می‌کوشند مردم را به خانه‌های شان بفرستند و در نتیجه، فشار اجتماعی برای نظارت بر نخبگان، ایجاد تغییر واقعی و نهادسازی از بین می‌رود.

ج. رادیکالیزم خیابانی، بر خلاف حالت پیشین مردم هم‌چنان در صحنه می‌مانند، بسیج می‌شود ، اما جنبش و پویش آنان در راستای یک هدف بلند مدت و روشن ، استقرار نهادهای دموکراتیک و پاسخ‌‌ده و تغییرات اجتماعی سازنده نیست بلکه بیشتر در جهت ایجاد ممانعت از استقرار نهادهای دموکراتیک جدید که ثبات و موثریت ایجاد می‌کنند به کار گرفته می‌شود، لذا باعث دلسردی مردم از دموکراسی شده و به بازگشت اقتدارگرایی و یا فروپاشی کمک می‌کند.

در واقع این حالت عمدتا ناشی از این است که بسیاری از جریان‌های سیاسی و مردم در خاورمیانه فقط می‌دانند که چه نمی‌خواهند اما نمی‌دانند که چه می‌خواهند و یا بر سر آن اتفاق نظر ندارند. لذا رادیکالیزم خیابانی برای تغییر رژیم یک ابزار قدرت‌مند است، اما برای دوره انتقال یک خطر مهلک و کشنده است.

نکته: در نظر بسیاری از ما افغانستان یک کشور استثنایی است جز زبان جنگ و زور در آن قابل شنیدن و فهم نیست. جالب است بدانیم این استدلال در اکثر مبارزات عاری از خشونت از سوی مخالفان استفاده شده است. برای مثال مخالفان مارتین لوتر کینگ می‌گفتند سفید پوستان که با خشونت و بی رحمی علیه سیاهان عمل می‌کنند جز زبان زور نمی‌فهمند و می‌گفتند نمی‌توان با کسی که با آلمانی سخن می‌گوید فرانسوی گفت.
توجه داریم سیاهان قرن‌ها برده سفیدان بودند و بعد از لغو بردگی سیستم بیرحمانه تفکیک نژادی را علیه آنها به کار می‌بردند و با تعصب تمام از آن دفاع می‌کردند.
در پایان بیفزایم کوشش این جانب این است که سهمی در یاد گرفتن و آموختن داشته باشم.

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *