خالد مشعل یکی از رهبران حماس در گفتگو با تلویزیون البلد میگوید، ما روی حمایت چین و روسیه حساب میکنیم. روسها از حمله ما سود بردند، زیرا توجه امریکا را از جنگ اوکراین منحرف کردیم.
چینی ها هم در فکر اجرای نقشەی جنگی ما در تایوان هستند.
کابل۲۴: چین و روسیه برخلاف دولتهای غربی در بحران اخیر از محکوم کردن حماس خودداری کردەاند. همچنین با حمایت از تلاش برای برقراری آتش بس میکوشند حماس را از مخمصەی محاصره و اشغال غزه نجات دهند.
مواضع مسکو و پکن بازتابی از منافع راهبردی و ژئوپولتیک آنهاست. خاورمیانەی بحرانی بە معنای کاهش تمرکز امریکا بر اروپا و شرق آسیاست.
همچنین همدلی آنها با مسالەی فلسطین به افزایش ضریب نفوذ آنها در غرب آسیا و خاورمیانەی عربی منجر میشود.
رقابت قدرتهای بزرگ بر سر نفوذ و ژئوپولتیک نوعی بازی بزرگان است و مانند بازی شطرنج از طریق حرکت دادن مهرەها انجام میشود.
با علم به این واقعیتها میتوان به جنبەی تبلیغاتی و کارزار پروپاگاندای مشعل پی برد.
با این وجود نمیتوان از خرج کردن اعتبار اخلاقی مسالەی فلسطین به پای اشغال گری چشم پوشید.
آیا یک رهبر جنبش فلسطین که فلسفەی وجودی آن مقاومت علیه اشغال گری است، مجاز است از اشغال گری روسیه و چین در اوکراین و تایوان دفاع کند؟
سوگمندانه آقای مشعل دفاع و سفید شویی اشغال گری ترکیه در عفرین را نیز در کارنامەی خود دارد!
نیک میدانیم که تایوان دمکراتیک ترین کشور آسیاست. همچنین بر اساس ردەبندی واحد اطلاعات اکونومیست، دهمین دموکراسی پروپیمان جهان محسوب میشود.
اوکراین هم یک دموکراسی معیوب در حال رشد است که در قیاس با روسیەی استبدادی، کشوری باز محسوب میشود.
عفرین و سریکانی و گری سپی هم دموکراسیهای میکروسکوپی شورایی بودند که توسط استبداد اردوغان بلعیده شدند.
اگر همسایەای خودکامە در کنار یک دمکراسی جوان و کوچک قرار داشته باشد بر اساس سیاست قدرت باید آن را ببلعد؟
با منطق متناقض مشعل، اسرائیل هم میتواند نوار غزه را مورد تاخت و تاز قرار دهد!
مگر این که قائل به وجود اشغالگری خوب و بد باشیم!
این نسبی گراییها البته قبل از هر چیز به ضرر طرف ضعیفتر و اینجا فلسطینی ها تمام میشود.
منازعەی چین و تایوان و روسیە و اوکراین فارغ از ابعاد ژئوپولتیک و استراتژیک آن، نبردی ایدئولوژیک و فرهنگی میان جهانهای غربی و شرقی است.
مسالەی فلسطین اما قسمی مقاتله میان شمال و جنوب جهانی است. شمال دارا و توانا در مقابل جنوب فقیر و ناتوان.
بیش از نیم قرن از منسوخ شدن تئوری سه جهان مائو که بر اساس آن چین رهبر جهان سوم در مبارزه علیه استعمارگری جهان اول – امریکا و اروپای غربی – و بی عدالتی جهان دوم – شوروی و اروپای شرقی – میگذرد.
از منحل شدن ستاد زحمتکشان جهان در مسکوی سوسیالیستی هم بیش از سی سال گذشته است.
به عبارتی هر دو کشور اکنون به نوعی بخشی از شمال – بالاشهر جهان – هستند.
تقسیم جهان بر اساس دو شکاف افقی شمال و جنوب – اقتصاد – و عمودی شرق و غرب – فرهنگ و سیاست – حاوی بصیرت های مهمی است.
در جدول فرضی موصوف، روسیه و چین در شمال شرق – ترکیب نسبتا موفق اقتصاد بازار و دولت اقتدارگرا- و جهان غربی در شمال غرب – ترکیب لیبرال دموکراسی و بازار – قرار میگیرند.
ظاهرا آقای مشعل گوشەی جنوب شرق – ترکیب استبداد و گرسنگی – را برای جریان متبوع خود انتخاب کرده است.
اگر جای او بودم به مربع مقابل، یعنی جنوب غرب میرفتم و به خانەی دموکراسیهای فقیر میپیوستم. ارج و اعتبار بودن در خانەی دموکراسیها ارزشی بیبدیل دارد و از اعتبار اخلاقی مسالەی فلسطین که با رنج و حرمان چند نسل گره خورده نمیکاستم!
اشغالگری و استبداد هر دو شرند و نمیتوان به کمک اهریمن به مصاف اهریمنی دیگر رفت.
صلاحالدینخدیو