«شکل‌زندگی» و استبداد (۱)

«شکل‌زندگی» طرحواره‌‌یی از پاره‌های متناقض، متضاد و نامنتظم از روابط پیچیده‌ی انسانی ِما با خود، دیگران و تمامیتِ جهان است. «شکل زندگی» روابط و نسبت‌هایی است که از همان بدو تولد، الگوهای زندگیِ‌ غیرقابل تبیینی را به ما تحمیل می‌کند.

روابطی که روزگاری سنگ بنای تولید معناها و باورهای موجود درجامعه فعلی ما بوده‌اند و حالا فضا یا محیط ما را می‌سازند که بخش‌هایی از آن دُگم و صُلب شده، ما را دربرگرفته و بخش‌های دیگرش در حال تغییرِ مدام است.

کابل ۲۴: این «شکل زندگی» ِداده شده، بسته به هر ملیت و کشوری، «هویت جمعیِ» خاص دارد و پیچیدگی‌هایش نمی‌گذارد همه‌ی ابعاد آن را در یک تصویر یا تقسیم‌بندی ساده نشان بدهیم.

اما در همین آغاز، لازم است دو نکته‌ی مهم را درباره‌ی «شکل زندگی» به خاطر بسپاریم:

۱- حتی بخش‌های سخت و صلب شده‌ی «شکل زندگی»، روی آبی در حال گذر بنا شده و به طور طبیعی روند تدریجیِ تغییر و تحول را از سر می‌گذارند و حتما روزگاری از پایه دگرگون خواهد شد.

۲- ما «شکل زندگی»‌مان را انتخاب نمی‌کنیم، به محض تولد به درون آن پرتاب می‌شویم.

از آن‌جا که مسیر شکل‌گیری «هویت و ذهنیت فردی» ما از بطن «هویت‌ و ذهنیت جمعی» “شکل‌زندگی”سربرمی‌آورد، بنابراین اولا درانزوا، نمی‌توانیم به آن دست پیداکنیم. و ثانیا به‌واسطه‌ی شناخت فلسفیِ ‌«هویت‌جمعی»، به شناخت خودمان می‌رسیم.

به عبارتی، ما برای این که به رضایت از زندگی و شناخت عمیق از خودمان برسیم، به حضور و پرتاب‌شدگی درون یک «شکل زندگی» نیاز داریم و این شایدهمان سرآغاز قصه‌ی هبوط باشد. بدون آن، فقط نَفْسی منفرد هستیم که درباره‌ی خودش تصوراتی دارد. صدایی هستیم برآمده ازاعماق وجود خودمان برای خودمان.

«شکل زندگی» فضایی است که در آن، پژواک صداهای متمایز و متناقضِ نفْس‌های دیگر به گوش می‌رسد و ما در بازتاب آن‌ها، «خود واقعی و ناپیدای»مان را جستجو ‌می‌کنیم. اما لازمه‌ی مساعد بودن فضای شکل زندگی، برقراری چندصدایی، دیالوگ و امکان گفت و‌گو و برخورد نگاه‌های مختلف است. و برای تحقق آن، «قانون» ضروری است.

قانونی که از برقراری عدالت بین زبان‌ها و طرز فکرها حمایت می‌کند و از تک‌صدایی، سلطه‌جوییِ زبانی و فکری، و زیاده‌خواهی امیال جلوگیری می‌کند. چون این تنوع باورها و حضور منطق‌های گوناگون در قلمرو عمومی شکل زندگی، لازمه‌ی خودشناسی ماست.

و تجربه‌ی زندگی درون فضای چندصدایی به ما خواهد آموخت که هیچ انسانی واجد حقیقت غایی و جاودان نیست. و هرانسان متفکری، بسته به تجربه‌ی زیسته و نظرگاهی که داشته، برداشت خودش را از حقیقت می‌سازد و آن به زبان و بیان درمی‌آورد.

اما اگر‌یک «زبان و تفکر خاص» فضای «شکل زندگی» داده شده را، مصادره کند. روند تغییرو تحول طبیعی و تدریجی نسبت‌ها و‌روابط درون شکل‌زندگی، و نیز «زبان» و هویت‌یابی انسان‌های درون آن، با اختلال و مانع مواجه می‌شود.

در چنین شرایطی ما برای مواجهه با شرایط طبیعی و تحمیلیِ «شکل زندگی» داده شده، تازه اول باید از سد یک فکر و زبانِ مسلط شده بگذریم. بنابراین عزم برای توسعه‌ی فکری و هویت‌یابی در فضای استبداد، دوچندان نیرو و‌انرژی و هزینه روانی می‌طلبد.

چون تفکر و‌زبان سلطه‌جو در روند تغییر و تحول مناسبات درون «شکل زندگی» اختلال ایجاد می‌کند و یکپارچگی روابط و تعامل طبیعی بین اجزای آن را هدف می‌گیرد تا نگاه و تک‌صدای مسلط خودش را حفظ کند و به آن رسمیت بدهد.

در نتیجه‌ی این اصراربر ثابت نگه داشتن یک هویت جمعیِ فرمایشی و جعلی، کم‌کم از خود آن ‌هم کاریکاتوری پوشالی باقی می‌ماند. اما مهم‌‌تراین‌که، از هم‌گسیختگی و گسستی که تفکر و زبان سلطه‌جو، میان بخش‌های «شکل زندگی» ایجاد کرده‌، «دید کلی» لازم و تصویر آن را از بین می‌برد و همین مانع بزرگی در مسیررسیدن به “هویت فردی” است.

مژگان خلیلی

مدیر خبرگزاری
کابل ۲۴ یک خبرگزاری مستقل است، راوی رویدادهای تازه افغانستان و جهان در ۲۴ ساعت شبانه‌روز. کابل ۲۴ در بخش‌ بازتاب‌ خبرهای تازه، تهیه‌ گزارش‌، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از حقوق انسانی همه مردم افغانستان به ویژه زنان و اقلیت‌ها، و تقویت‌ و ترویج آزادی‌های اساسی و انسانی فعال خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *