این دفعه مست و مخفی و جادوگر آمده است
شیطان شده بداخل جانم در آمده است
این دفعه من گریخته ام دربدر ولی
او هر کجا منم ز من اول تر آمده است
در قهوه خانه مشتری ماه میشوم
پیش از من او به صورت خدمتگر آمده است
در مدرسه مدیر شده در اداره میز
در کوچه پاسبان شده درد سر آمده است
در زندگی هم حتی از من جلوتر است
قبل از من او به شکل یکی مادر آمده است
من کشته ام یکی دو نفر را چه فایده
هر دفعه او به شکل یکی دیگر آمده است
این دفعه من گریخته ام سوی دشتها
او چشمه گشته از دل صحرا بر آمده است
او روح باغهای تمام جهان و من
تنها گلی که از ازلش پرپر آمده است
او جان چشمههای تمام جهان و من
لب تشنهای که رخ به رخ کوثر آمده است
در چشمه لخت میشوم و غرق میشوم
عمر من است او که همینجا سر آمده است
سید رضا محمدی