امروز جامعه ما نیز با توجه به شبکه های ارتباطی و ذیل مقوله جهانی شدن، که اندیشمندان از زوایای مختلفی، بر پایه تغییر تجربه بشري از مکان و زمان و بالا رفتن امکان عمل متقابل انسانها در عرض تقسیمات جغرافیایی و سیاسی، قابلیت جابجایی “سرمایه” و به طور خلاصه شتاب یافتن تاریخ در اثر فناوريهاي ارتباطی جدید.
کابل۲۴: فشردگی یا نابودي مکان، حد و مرززدایی و ارتباط متقابل بهعنوان مولفهاي اساسی جهانی شدن در نظریههاي جدید ارتبـاطی و به گونههاي مختلفی به آن پرداخته اند؛ که به عنوان نمونه میتوان از مقالات :
شبکهاي” کاستلز، “از جا کندگی” در نظریه جامعه شناختی گیدنز، ” همجواري در نظریه فرهنگـی“؛ تامیلنسـون و ” یکپـارچگی فرهنگی” در نظریه اجتماعی رابرتسون نام برد))
و معرفتی که معطوف به جهانی شدن و پیدایش هویتهاي مختلط، ترکیبـی، سـیال است، دیر یا زود در پرتو نوع نگاه و زیست جهان انسان مدرن با چالش های دنیای امروز مواجه میشود.
مثلا تز متداول امروز در باب مرگ متافیزیک ،یا تغییر دیدگاه فلسفی که به جای تفسیر جهان در پی تغییر آن است، یا تغییر کار کرد مباحث فلسفی همچون فرمی از گفتار دانشگاه ،(امری که مختص اساتید و دانشجویان در نهادهای متعارف ،است) به یک کنش، بطوریکه دیگر هویت فلسفه را نه قواعد یک گفتار بلکه تکینگی یک کنش تعیین میکند، همان کنشی که دشمنان سقراط آن را فاسد کردن جوانان نام نهادند، و دلیل محکومیت مرگ سقراط، فاسد کردنی که در اینجا به معنای آموزش امکان دست رد زدن به سینه اطاعت کور کورانه از باورهای تثبیت شده موجود است.
به فساد کشیدن به معنای آن که جوانان ابزارهای معین جهت تغییر عقایدشان در خصوص هنجارهای جامعه را بدست بیاورند، ،و مباحثه و نقد عقلانی را به جای تقلید و موافقت کور کوانه قرار دهند.
با توجه به این رویکرد ها (که نمونه هایی از آن آمد) ، و عنایت به زمانه و زمینه ای که در آن قرار داریم، میخواهیم به سراغ “خود “برویم.
طبع آدمی را معلوم و مشخص سازیم و نیازهای ناشی از طبیعت او را ببینیم (نه نیازهایی بیمار گوتهای که به طور ذهنی برایمان میسازند و بخشی از وسوسه های ما شده،)و بررسی نقش اجتماع در تحول انسان و نقش تقویت کننده ی تکامل بشر و تعارض طبیعت انسان و اجتماع و عواقب و مصائب این تعارض را تا آنجا که مربوط به جامعه ماست مورد مطالعه قرار دهیم.
ادمه دارد…