در ویدیویی که رسانهها به نشر رساندهاند، صدای جوان ایرانی را پخش میکند که میگوید: افغانی را زیر بگیر-او را بکٌش–افغانی دیه ندارد.
کابل ۲۴: «افغانی دیه ندارد» این جمله روشنترین تعریفی است که از حیات برهنه میتوان ارائه کرد. حیات برهنه که جورجیو آگامبن آن را در کتاب «هومو ساکر» تعریف کرد، نوعی زندگی انسانی است که از هرگونه شأن سیاسی، مدنی و حقوقی تهی شده و صرفاً به بُعد بیولوژیکی انسان تقلیل داده میشود.
این حیات، زندگیای است که در آن انسان دیگر نه بهعنوان صاحب حق، بلکه تنها بهمثابه موجودی زنده تعریف میگردد. اما این زنده بودن مبنای هیچ حقی نیست.
در حیات برهنه انسان موجودی است که میتوان او را نگه داشت یا کٌشت، بیآنکه قتل او لزوماً مصداق جنایت باشد و یا قتل او دیه داشته باشد. در حیات برهنه، انسان در وضعیتی قرار میگیرد که در آن از حمایت قانون محروم است، اما همچنان در میدان اعمال قدرت باقی میماند.
نمونه بارز این وضعیت را میتوان در وضعیت مهاجران بیمدرک، آوارگان بیتابعیت، یا پناهجویانی دید که در اردوگاههای موقت یا در حاشیهٔ مرزها و یا حتی در شهرها زندگی میکنند، کسانی که زندهاند، اما از هیچیک از حقوق شهروندی یا حمایتهای حقوقی بهرهمند نیستند.
حیات برهنه، در این معنا، زندگیای است که هم از سوی قانون طرد شده و هم در همین طردشدگی، در معرض تصمیم حاکم قرار گرفته است، تصمیمی که میتواند شامل حفظ، حذف یا نابودی او باشد.
در مورد آوارگان و مهاجران، این تصمیمگیری ممکن است به شکل پذیرش مشروط، بازداشت نامحدود، اخراج، یا حتی نادیدهگرفتن مرگ آنان در دریا، مرز و یا صحرا باشد.
این زندگی، نمونهای از وضعیتی است که در آن، انسان بهمثابه سوژه حقوقی ناپدید میشود و تنها چیزی که باقی میماند، حیات زیستیِ قابل کشتن است؛ حیاتی که ممکن است زنده بماند، اما دیگر هیچ حقی برای زندهماندن و هیچ حقی برای حق داشتن ندارد.
جمشید مهرپور