همانگونه که انتظار میرفت نصرالله از اعلام جنگ همه جانبه علیه اسرائیل طفره رفت و حاضر نشد از نقش تاکتیکی حزب الله در این جنگ فراتر رود.
کابل۲۴: در این زمینه نصرالله به نوعی تقسیم کار میان نیروهای نیابتی ایران در یمن و عراق و لبنان پرداخت و حتی تلویحا نقش فرعی تری برای خود برگزید.
معاملەی استراتژیکی کە او پیشنهاد کرد اقدام امریکا برای توقف جنگ در ازای گسترده نشدن دامنەی آن و بسته ماندن جبهەهای دیگر بود.
مسلما این موضعی نیست که بتواند حماس را که در بازی مرگ و زندگی گیر افتاده، راضی کند.
از دست رفتن احتمالی کنترل حماس بر باریکەی غزە، در وهلەی اول به معنای ضربەای استراتژیک به ایران است.
چرا که متحدی ارزشمند را در منطقەای سوق الجیشی در بغل گوش اسرائیل از دست میدهد.
در یک دورنمای استراتژیک، این تحول تهدیدی وجودی علیه حزب الله لبنان هم خواهد بود.
با این اوصاف این سوال پیش میآید که خط سرخ ایران در بحران کنونی کجاست؟
آیا تضعیف جدی متحد سنی خود را در جنوب اسرائیل میپذیرد؟
اگر پاسخ منفی است، غیر از حزب الله چه ابزار دیگری برای برگرداندن ورق دارد؟
روشن است که ابزار دیگری ندارد و ضمنا نمیخواهد این حزب به یک جنگ تمام عیار کشیده شود.
آنچه ایران و حزب الله برای ترساندن اسرائیل و پرت کردن حواس آن از جبهەی جنوب میخواهند، چیزی “کم تر از جنگ” است. نبردی محدود و گاه گاهی و کنترل شده که برد محدود و کوتاه موشکها و جنگ افزارهای آن ماننذ سخنان حزب الله با دقت و احتیاط انتخاب شده است.
مزیت این تاکتیک، قرار دادن اسرائیل در ابهام استراتژیک است.
فرضیەی دوم ممکن است اینطور باشد:
حزب الله ضمن آن که بازار مبادلەی آتش را گرم نگه میدارد، مترصد واکنش های اسرائیل میماند.
اگر دایرەی تلافی جویی اسرائیل گستردهتر شد و زیر ساخت ها و اهدافی در عمق لبنان را در بر گرفت، میتواند مسئولیت گسترش جنگ را به دوش آن بیندازد و از بار انتقادات داخلی در این زمینه شانه خالی نماید.
در این سناریو کە البته چندان محتمل نیست، حزب الله به تدریج و به صورت مرحلەای و بە موازات تحولات در نبرد غزه وارد جنگ میشود.
نکتەی مهم آنست که در هر دو حالت ممکن است رخدادی پیشبینی نشده اوضاع را از کنترل خارج کند و جنگی منطقەای را شعلەور نماید.
اوضاع خاورمیانه مشابه اوضاع اروپا در قبل از جنگ جهانی اول است.
در آن هنگام چند دهه بود که رقابتی گرم میان دولتهای اروپایی بر سر قدرت و نفوذ و گسترش مستعمرات وجود داشت. اما کسی ماشه را نمیچکاند و همه محتاطانه دنبال پرهیز از جنگ بودند.
رخداد غیرمنتظره با قتل ولیعهد اتریش – مجار در جولای 1914 در سارایوو از راه رسید. حتی یک ماه پس از این ترور اتفاقی، تزار روسیه و قیصر آلمان با مبادلەی پیام می کوشیدند تنش را مهار و اوضاع را کنترل کنند.
اما سرانجام همه به ورطەی جنگ کشیده شدند.
خاورمیانه هم دارای چند زوج بالقوه رقیب مانند آلمان و روسیه یا آلمان و فرانسه است.
ایران و عربستان، ایران و اسرائیل، ترکیه و اسرائیل و …
در این وانفسا تنها چیزی که میتواند منطقە را از بحرانی بزرگتر نجات دهد و منافع و خطوط سرخ سایر بازیگران را ملحوظ نماید، آتش بس است.
اما آتش بس فعلا قربانی “خشم توراتی ” اسرائیل و عزم آن برای احیای بازدارندگی آسیب دیدەاش شدە است.
شاید جوی خون فلسطینیان و اوضاع بغایت غیرانسانی غزه و سرنوشت گروگانهای در دست حماس بتواند امریکا را تحت فشار قرار دهد و اسرائیل را که بە سرعت در حال از دست دادن زمان است، وادار به توقف جنگ نماید.
این خواسته به تلویح و تصریح در سخنان نصرالله هم دیده می شد.
صلاحالدین خدیو