ای کاش آشنای تو باشم تمام عمر
همسایه صدای تو باشم تمام عمر
خاکی شوم که صفه شهر توام کنند
آنگاه زیر پای تو باشم تمام عمر
شهری شوم که جز تو نبیند کسی مرا
منظور چشمهای تو باشم تمام عمر
شهری که کس قدم ننهد جز تو در دلش
شهری فقط برای تو باشم تمام عمر
باغی شوم که تاک شراب تو پرورم
با خون خود حنای تو باشم تمام عمر
چتری شوم که سایه به زیبایی ات کشم
دفع بلا قضای تو باشم تمام عمر
ابر تو آفتاب تو روز تو شام تو
حال تو و هوای تو باشم تمام عمر
نام مرا به جز تو نیارد کسی به لب
تا زندهام “رضا”ی تو باشم تمام عمر
سید رضا محمدی