ویدئویی تکاندهنده از ضربوشتم یک جوان مهاجر افغانستانی توسط دو جوان ایرانی در شبکههای اجتماعی فراگیر شده است. در این ویدئو، جوان مهاجری که از پلهبرقی بالا میرود، توسط دو نفر متوقف شده و مورد ضربوشتم شدید قرار میگیرد.
کابل ۲۴: فرد سومی نیز این صحنه هتک حرمت را فیلمبرداری میکند. این ویدئو تنها نمونهای از هزاران مورد خشونت علیه مهاجران افغانستانی در ایران است که بهصورت روزانه در جادها و کوچهها رخ میدهد، اما تاکنون هیچ واکنشی از سوی مقامات ایرانی به این رفتارهای غیرانسانی دیده نشدهاست.
در نمونهای دیگر، زنی مهاجر در ویدئویی در روزهای اخیر، از اخراج شبانه خود و خانوادهاش توسط پولیس ایران سخن گفت که به آنها گفته شده بود: «آشغالها از کشور ما بیرون بروید.»
این زن میگوید: پولیس ایران ساعت ۳ شب به اتاق خوابمان یورش بردند و ما را از اتاق بیرون کردند.
افغانستیزی در ایران سالهاست که ریشه دوانده، اما در ماههای اخیر از تمام خطوط سرخ انسانی عبور کردهاست. ایران که بهتازگی از فشارهای بینالمللی و حملات B5 امریکا و اف ۳۵ اسرائیل رهایی یافته، با شدت بیشتری به اخراج، توهین، و تحقیر مهاجران افغانستانی روی آوردهاست.
کودکان کار که اغلب بهآنها بیسرپرست نیز اطلاق میشود بصورت گروهی بدون هیچ سرپرستی اخراج میشوند. کودکانی که شغلهای سخت مانند جمعآوری زباله و ضایعات در گرما و سرما انجام میدهند.
«افغانی بودن» در ایران بهتنهایی به جرمی بزرگ تبدیل شدهاست. مهاجران، بهویژه کارگران و طبقات محروم، به شغلهای بهاصطلاح «کثیف» محدود شدهاند، در حالی که مشاغل «شریف» برای شهروندان ایرانی محفوظ ماندهاست. کودکان مهاجر نیز از این تبعیض در امان نیستند.
زبالهگردی، شغلی که بسیاری از کودکان افغان مجبور به انجام آن هستند، نمونهای از تحمیل شرایط غیرانسانی به این قشر است. در مواردی هولناکتر، گزارشهایی از تجاوز، قتل، و حتی معدومسازی اجساد با اسید منتشر شدهاست.
این جنایات، از جمله قتل فجیع کبرا، ندا و ستایش تنها بخشی از واقعیت تلخ زندگی مهاجران در ایران را نشان میدهد.
این تبعیضها ریشهای عمیق در سیاستها و اظهارات رسمی دارد. چند سال پیش، عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر داخله وقت، اعلام کرد که ۸۰ درصد کودکان کار و خیابان در ایران خارجی و عمدتاً افغانستانی هستند و باید اخراج شوند.
روزنامه شرق چند سال قبل در گزارشی به برخی از این سیاستها و اظهارات نژادپرستانه اشاره کرده بود: -معاون والی مازندران در دولت احمدینژاد ارائه هرگونه خدمات به اتباع افغان را جرم اعلام کرد.
-در نوروز ۱۳۹۱، ورود شهروندان افغان به پارک کوهستانی صفه اصفهان در روز سیزدهبهدر به دلایل «امنیتی» ممنوع شد.
-سفیر ایران در کابل در سال ۱۳۹۱ اذعان کرد که اتفاقات ناهنجاری علیه مهاجران در ایران رخ داده که انتشار آنها میتوانست موجی علیه افغانها ایجاد کند.
-محدودیتهایی مانند ممنوعیت رانندگی یا اقامت اتباع افغان در ولایتهایی نظیر مازندران، هرمزگان، یزد، و کرمان اعمال شده است.
-رئیس کل دادگستری کرمان در سال ۱۳۹۰، حضور افغانها را عامل بسیاری از مشکلات این ولایت دانست.
-وزیر کار دولت روحانی نیز از «واردات چوپان از افغانستان » سخن گفته بود که نشاندهنده نگاه تحقیرآمیز به مهاجران است.
این سیاستها و رفتارها، همراه با توهین، تحقیر، بازداشتهای گروهی، شکنجه، و خشونتهای خیابانی، بخشی از تجربه مشترک مهاجران افغان در ایران است.
این خاطرات تلخ اکنون با ضربوشتم، سیلی، بریدن گوش، تجاوز و قتل مستند میشوند و در حافظه تاریخی دو ملت ثبت خواهند شد.
حکومت ایران، که خود را «امالقرای جهان اسلام» و نماد عدالت علوی معرفی میکند، در برابر این ظلمها سکوت کردهاست. اما این سکوت نمیتواند زخمهای عمیق انسانی را که بر پیکر مهاجران افغان وارد شده، پنهان کند. آیا زمان آن نرسیده که این چرخه خشونت و تبعیض متوقف شود؟


