داستان حول محور شخصیتی به نام یونگهه کابوسی ترسناک، تصمیم میبیند و مصمم میشود دیگر گوشت نخورد. شوهر و خانوادهاش مخالفت میکنند و حالا گیاهخواری او نه تنها یک تصمیم مربوط به خوراک که نمادی از اراده و عصیانی علیه اجبار و خشونتی است که متوجه او بوده است.
کابل ۲۴: اینجاست که گیاهخواری او در سه روایت جدا از هم از زبان شوهر، برادر شوهر و خواهر یونگ هه به خواننده کتاب عرضه میشود بدون اینکه مستقیما از زبان قهرمان داستان چیزی بشنویم با این حال یک تصمیم دریچهای میشود برای فهم کشاکش میان انسان با خودش، نزدیکان و جامعهاش بیآنکه هیچکدام راهی برای درک قهرمان داستان بیابند.
جملات، کوتاهند. هر کلمه با وسواس انتخاب شده و یک جمله ساده نویسنده تنها تلنگری موجز برای تقلای ذهنی و کشف خوانندهاست. یونگهه نمیخواهد گوشت بخورد. او میخواهد گیاه شود:
«من دیگر نمیخواهم به خشونت ادامه دهم. وقتی به بدنم فکر میکنم، تنها چیزی که میخواهم این است که دیگر هیچ حیوانی در من نباشد. میخواهم به چیزی نرم و بیحرکت، مثل یک گیاه تبدیل شوم.»
«شاید اگر گوشت نخورم، بتوانم از این همه خون و خشونت دور شوم. بدنم سبکتر میشود، بیوزن میشوم، مانند گیاهی که فقط در نور و آب نفس میکشد.»
«خواب دیده بودم که پاهایم در خاک فرو رفتهاند، ریشه دواندهاند، و من دیگر نیازی به هیچ چیز ندارم. نه به غذا، نه به هوا، فقط به سکوت و رشد آرام.»
«وقتی به گیاه تبدیل شوی، دیگر نیازی نیست از چیزی بترسی. هیچ حرکتی، هیچ خشونتی، فقط رشد و سکوت.»
«گیاهان هیچ حیوانی را نمیخورند، در سکوت میزیند و آرام به سمت آسمان میروند. من هم همین را میخواهم، از همه چیز دور شوم و تنها در سکوت خودم رشد کنم.»
گیاهخوار، اثر هان کانگ در سال ۲۰۰۷ منتشر شد و در سال ۲۰۱۶ جایزه بینالمللی بوکر را بدست آورد، امروز هم نام «هان کانگ»( اهل کوریای جنوبی) به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ معرفی شد. هجدهمین زن برنده جایزه نوبل ادبیات.
انتخابی هوشمندانه در زمانهای که زندگی آدمها از هر زمان دیگری از زندگی گیاهان دور است. آدمها، گوشتخوارند. نه فقط حیوانات که همنوع خودشان را هم به دندان میگیرند و برخلاف گیاهان، دنیایشان جز خون و خشونت چیزی ندارد.