یک آهنگ از آهنگساز و خواننده مشهور و نابینای مصری یعنی «شیخ امام احمد عیسی» معرفی کنم و بخشی از آن را ترجمه، که بیمناسبت با وضعیت کارگران نیست.
اینکه چرا به او «شیخ امام» گفتند چون در آغاز حافظ قرآن شد و از شیوخ الازهر، اما یکباره از کسوت آنان بیرون آمد و نوازندگی و خوانندگی پیشه کرد و با شاعر فولکلور مصری «احمد فؤاد نجم»گروه دونفرهای تشکیل دادند و هرچه ساختند و خواندند آهنگهایی سیاسی بود و به نفع طبقات فقیر و کارگران فرودست جامعه.
کابل ۲۴: به همین خاطر، پخش همهی آهنگهای این زوج مشترک هنری، از رادیو و تلویزیون مصر ممنوع بود، گرچه به همین میزان بین عامهی مردم مصر محبوبیت مییافت؛ از جمله آهنگی که متعلق به دههی هفتاد میلادی مصر است؛
مضمون شعر این ترانه هم باز شکاف طبقاتی است:
[نخست یکبار آهنگ را بشنوید]
میبینید که تِم و ترجیعبند شعر پیوسته سُمکوبههای ضرباهنگش را بر ذهنت آوار میکند که:
((حزّر فزّر شغّل مخك شوف مين))
یعنی مغزت را به کار بینداز و حدس بزن و ببین که آنها کجایند و ما کجا؟
ببین که پول و قدرت، از آن ایشان است و تهیدستی و محکومیت هماره از آنِ ما!
سپس ادامه میدهد:
ببین ماییم که دستاندرکاران ساخت و آبادی در عرض و طول زمینیم و از سلامت و عرقریزی ماست که بوستانهای کشور سبز میشوند، اما ببین و مغزت را به کار بینداز که کدامیک از ما در خدمت و به استعمار دیگری درآمده است؟
ببین که ویلاهای عربی و زیبایی زنان و انواع حیوانات از آنِ ایشان است و شغلشان تنها اندوختن سکههاست.
ببین و مغزت را به کار بینداز که هیزم و شعلهی جنگهاشان ماییم و سپاهی که قلمروهاشان را آزاد میکند از ماست و در همهی عرصهها چه شکست بخورند چه پیروز شوند شهیدانشان از تبار ماست.
ببین وز میان ما و ایشان کدامیک قتلعام میشود؟
ببین چشمانداز و آلات طرب و نوازندگی از آنِ ایشان است و جشن و مشاغل سیاسی بهرهی آنهاست، لابد چون طبیعتاً مغزهای زرنگتر و باهوشتری دارند!
همانطور که مدالها بر سینهی ژنرالهای آنهاست.
ببین و مغزت را به کار انداز که کدامیک از ما دیگری را میفریبد؟
آنانند که آخرین مدل و مدهای لباسها را میپوشند و
این ماییم که هفتنفر در یک اتاق محقر سکونت داریم.
آنها خوراکشان جوجه و کبوتر است و
در عوض ما از خوراک لوبیا سرگیجه گرفتهایم.
آنها با هواپیماهاشان به تفرج میروند و ماییم که
درون اتوبوسها کشته میشویم.
در پایان میگوید:
آنها از یک گونهاند و ما از تیره و گونهای دیگر.
سپس بند آخر با تهدیدی خطاب به یک مسئول وقت مصری به نام عبدالهادی تمام میشود که:
آی عبدالهادی:
«لمّا الشعب يقوم وينادي يا احنا يا هم في الدنيا دي حزر فزر شغل مخك شوف مين فينا حيغلب»
یعنی حواست جمع باشد که روزی که مردمان قیام کنند و فریاد برآرند که در چنین دنیایی ما کجاییم و آنها کجایند؟
آی عبدالهادی مغزت را به کار انداز و حدس بزن که آن روز کدامین ما پیروز این نبرد خواهد بود؟
آندو پس از ۱۹۶۷ بارها به زندان افتادند اما «شیخ امام» تا اوایل دههی ۹۰ هم در کنسرتهای بسیاری در فرانسه انگلیس لبنان و تونس و لیبیا و الجزایر، به اجرای همین مضامینی میپرداخت که در حمایت طبقات کارگری و فرودستان بود.
•در انقلاب ۲۰۱۱ مصر نیز بارها در میدان التحریر توسط مبارزان خوانده شد.
مسعود باب الحوائجی